چکیده:
در گستره ادب منظوم فارسی پس از تحمیدیّات و ستایش ذات بارئ ـ تعالی ـ نعتیّات نبوی و اوصاف زندگانی آن حضرت جایگاه ممتازی دارد. پرسش این است که: «اوصاف نبیّ اکرم در شعر فارسی سدههای پنجم تا هفتم هجری چه بازتاب و جایگاهی دارد؟». هدف مقاله حاضر، بررسی ابعاد و کیفیّت نعتیّات نبوی در شعر فارسی سدههای مذکور است؛ و میکوشد این نعتیّات را در مثنویهای برجسته شاعرانی نظیر: سنایی، نظامی، عطّار، مولانا و سعدی، بشیوه توصیفی ـ تطبیقی بحث و تحلیل نماید.
خلاصه ماشینی:
این آیۀ شریفه و موضوع خاتمیت نبی اکرم (ص ) در شعر فارسی چنین تجلی یافته است : سنایی غزنوی در حدیقۀ الحقیقه فرماید: در رسالت تمام بود تمام در کرامت امام بود امام مفخر جمله انبیا او بود خسر میر مرتضی او بود (حدیقۀ الحقیقه ، روشن ، باب ٣، ص ) نظامی در مخزن الاسرار گوید: «کنت نبیا» چو علم پیش برد ختم نبوت به محمد سپرد همچو الف راست به عهد و وفا اول و آخر شده بر انبیا...
حکیم سنایی در منظومۀ حدیقۀ الحقیقه در منقبت و نعت رسول الله تصویری دل انگیز از خوش خلقی پیامبر(ص ) ارائه کرده ، گوید: خلق او از نفیستر موکب عرق او در شریفتر منصب خلق او آمد از نکوعهدی روح عیسی و قالب مهدی یافته دین حق بدو تعظیم خلق او خدای کرده عظیم همه خلق و وفا و بسط و فرح شرط این نعتها «أ لم نشرح » (حدیقۀ الحقیقه ، روشن ، ١٣٣ ـ ١٣٦) همو در جای دیگری گوید: اندرآمد به خوی خوش عاطر نسخت علم غیب در خاطر رشد قومی برای حق جویان «إهد قومی» ز خوی خوش گویان (همان : ١٣٧) فریدالدین عطار در منطق الطیر فرماید: ختم کرده حق نبوت را بر او معجز و خلق و فتوت را بر او (منطق الطیر، شفیعی کدکنی، ب ٣١٩) در مصیبت نامه گوید: در بر خلقش که خلق آن است و بس حلۀ فردوس خلقان است و بس (مصیبت نامه ، شفیعی کدکنی، ب ٣٦٨) مولانا پیامبر اکرم را با صفت «قند» توصیف میکند: در حضور مصطفای قندخو چون ز حد برد آن عرب از گفتگو (مثنوی معنوی، نیکلسون ، د٤، ب ٢٠٨١) ٣ ــــ ٣ ــــ ٤.