چکیده:
پژوهش حاضر درصدد است تا با استفاده از مدلسازی ساختاری تفسیری به طراحی مدل تابآوری سازمانی در شرکت ساپکو بپردازد. با بهکارگیری این روش، مدل نهایی تابآوری سازمانی در ساپکو طراحی شده و نتایج تجزیهوتحلیل دادهها عبارت است از: مدیریت بحران در سطح 1، انعطافپذیری سازمانی در سطح 2، ظرفیت مصونسازی در سطح 3، منابع در دسترس در سطح 4، محیط حمایتکننده و تعاملات متقابل میان سازمانها در سطح 5، آموزش در مورد تابآوری در سطح 6، زیرساختهای فناوری اطلاعات و برنامههای اقتضایی و استراتژیک در سطح 7 و تدوین خطمشیهای تابآوری سازمانی در سطح 8. به عبارت دیگر، ساپکو به منظور افزایش تابآوری در شرایط کنونی اقتصاد و تحریمهای بینالمللی بایستی قوانین مرتبط با تابآوری را تصویب کند. اتخاذ قوانین از سوی ساپکو به منزله تعهد وی نسبت به برنامههای پیادهسازی تابآوری است. وی بایستی بتواند با تحلیل وضعیت اقتصادی کنونی و شرایط آتی بازار، تهدیدهایی از قبیل تورم و افزایش قیمتها را شناسایی کند. همچنین باید اهداف تابآوری و سازوکارهای اجرای آن را به مدیران ارشد، مدیران میانی و افراد کلیدی آموزش دهد. ساپکو باید با سازمانها و شرکتهای داخلی که در حوزه تولید و تامین قطعات فعالیت دارند، همکاری همهجانبه داشته باشد. به دیگر سخن، نگاه ساپکو بایستی به تولیدات داخلی و ارتباط موثر با ایشان باشد. درنهایت، بایستی بتواند منابع مالی و دارایی خود را به صورت کارا مدیریت کند تا در برابر تهدیدات مصون بماند.
خلاصه ماشینی:
پژوهشهای انجامشده با استفاده از مدلسازی ساختاری تفسیری (رجوع شود به تصویر صفحه) مأخذ: یافتههای پژوهش در این پژوهش، بر اساس ابعاد شناساییشده در جدول 1 و با نظرسنجی از 7 نفر از مدیران، متخصصان و کارشناسان ارشد شرکت ساپکو که برخی از ایشان اساتید دانشگاه و پژوهشگر مرتبط با صنعت بودند، مدلسازی انجام شده است.
در این پژوهش عوامل پیادهسازی تابآوری سازمانی در ساپکو شناسایی شدند که عبارت بودند از تدوین خطمشیهای تابآوری سازمانی، مدیریت بحران، زیرساختهای فناوری اطلاعات، انعطافپذیری سازمانی، آموزش و آگاهیسازی در مورد تابآوری، ظرفیت مصونسازی، تعاملات متقابل بین کارکنان و بین سازمانهای مختلف، محیط حمایتکننده، در دسترس بودن منابع و برنامهریزی اقتضایی و استراتژیک.
به بیان سادهتر، تدوین خطمشیهای تابآوری سازمانی، زیرساختهای فناوری اطلاعات (پیغامی، اسدآبادی و عظیمی، 1396؛ عظیمی، 1393)، تعاملات متقابل بین سازمانها، میزان توجه نهادها و سازمانهای دولتی در حمایتهای مالی به سازمان، برخورداری و پوشش سازمان از خدمات شرکتهای بیمه، میزان ارتباط و استفاده از مراکز علمی و دانشگاهها، میزان استفاده از مشاوران خارجی در امور سازمان در برخورد با مخاطرات داخلی و محیطی و تمایل ذینفعان در برقراری ارتباط و اتحاد استراتژیک با سازمان (Antunes, 2011; Kantur & İşeri-Say, 2012; Mallak, 1999; McManus, 2008; Riolli & Savicki, 2003;)، آموزش و آگاهیسازی در مورد تابآوری اعم از تحقیق و توسعه، میزان برنامههای آموزشی و مهارتآموزی برای کارکنان، ارائه پاداش و جوایز به خلاقیتهای کارکنان، مشارکت کارکنان در تمرینها و شبیهسازیهای مربوط به وقوع بحران (Chewning et al.