چکیده:
علیرغم توسعه مبانی نظری تحلیل از سیاستگذاری عمومی در حوزه سلامت کشورهای توسعهیافته و استفاده فراگیر از آن، کاربست این مبانی در کشورهای در حال توسعه در مرحله ابتدایی به سر میبرد. در این مقاله بر مبنای مرور روایتی مقالات منتشرشده در حوزه تحلیل از سیاستگذاری سلامت در این کشورها بین سالهای 1994 تا 2017، گستره موضوعی، رویکرد روششناسانه و رویکرد تحلیلی مورد استفاده پژوهشگران بررسی و تحلیل شدهاند. هدف از تدوین این مقاله آن است که از طریق نشان دادن نقاط ضعف روششناختی و رویکرد تحلیلی مقالات و تشویق پژوهشگران حوزه سیاستگذاری سلامت کشور به انجام پژوهشهای بیشتر در این زمینه، به توسعه این حوزه نظری کمک کند. برای این کار مقالات بر اساس ۵ اولویت جستجو شناسایی و موارد منطبق با معیارهای ورود، شامل مجموعا ۱۵ پژوهش انتخاب، مطالعه و تحلیل شدند. مقالات به لحاظ تعداد کم و به لحاظ گستره موضوعی متنوع بودند. اکثر مطالعات فارغ از بررسی چرایی تغییر سیاستها به توصیف روایتوار رویدادها، ایجاد نظم مفهومی میان عوامل تاثیرگذار و یا آزمون مجموعهای از فرضیات بسنده کرده بودند. به لحاظ روششناسی نیز عمده پژوهشها در قالب مطالعه موردی و بر روی یک سیاست خاص انجام شده و طرح پژوهش دارای نواقص زیادی بود. به لحاظ رویکرد تحلیلی نیز اکثر مطالعات از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و به جای تبیین فرایند عمدتا بر توصیف رویدادهای تاریخی و آزمون فرضیات تمرکز کرده بودند. این در حالی است که درک عمیق موقعیتها و چگونگی شکلگیری سیاستها و پیامدهای حاصل از آن به واسطه تبیین پدیده تغییر سیاست میتواند به تقویت تدوین و اجرای سیاستها کمک کند. بررسی این مطالعات نشان داد که تلاشهای صورتگرفته تاکنون به لحاظ روششناسی و رویکرد تحلیلی برای تبیین تغییرات سیاست در حوزه سلامت این کشورها بسیار محدود بوده است؛ به گونهای که درک پدیده سیاستگذاری در این کشورها به طرحریزی پژوهشهای عمیق کیفی برای توسعه نظریههای موجود یا ارائه نظریههای جدید یا قدرت تبیینکنندگی بالا نیاز دارد. نتایج بهدستآمده از این پژوهش پژوهشگران را به مطالعه سیاستگذاری به عنوان یک پدیده بسیط با بهرهگیری حداکثری از رویکردهای پژوهش استقرایی برای حرکت به سمت توسعه مدلهای نظری جدیدتر با قدرت تبیینکنندگی بالاتر یا تلاش برای بومیسازی نظریههای موجود برای تبیین دقیقتر تغییرات سیاست سلامت در کشور رهنمون میسازد.
خلاصه ماشینی:
به طوری که عمده مقالات منتشرشده در حوزه سیاستگذاری سلامت در این کشورها ناظر بر تحلیل برای سیاست بوده (تحلیل محتوا) و تعداد کمی هم تمرکز خود را بر شناسایی عوامل غیرفنی و سیاسی تأثیرگذار بر آن از طریق کاربست تئوریها و مدلهای مفهومی شکلگرفته در کشورهای توسعهیافته و آزمودن آنها روی سیاستهای سلامت در قالب مطالعات موردی قرار دادهاند (Odoch et al.
نکته قابل توجه در میان تمامی مطالعات بررسیشده این بود که هیچیک از آنها به تبیین شکلگیری سیاستها و شناسایی مکانیزمها یا موقعیتهای تغییر سیاست نپرداخته بودند؛ به طوری که با نگاهی نسبتا کلیشهای به سیاستگذاری و با اتکا به دستهبندیهای تحلیلی متداول از عوامل تأثیرگذار بر آن (که عمدتا برخاسته از چارچوب مثلث تحلیل سیاست والت و گیلسون بودند)، به توصیف روایتوار و بدیهی فرایند سیاست و نهایتا تولید یک نظم مفهومی کلی بسنده کرده بودند.
بحث هدف از بررسی مطالعات منتخب در این مقاله، شناسایی و تحلیل نظاممند مطالعاتی بود که با هدف درک سیاستگذاری یا به عبارتی تبیین شکلگیری و تغییر سیاستها در حوزه سلامت کشورهای در حال توسعه به اجرا درآمده بودند.
در تأیید این ادعا والت و گیلسون نیز در مطالعه خود در پاسخ به این سؤال که آیا چارچوبهای نظری موجود میتوانند به دانش ما در حوزه فرایند سیاست سلامت بیفزایند یا نه، بر محدود بودن رویکردهای نظری و مفهومی برای تحلیل سیاستگذاری سلامت در کشورهای در حال توسعه صحه میگذارد (Walt & Gilson, 2014).