چکیده:
طی دهههای اخیر بخش دولتی در رقابت با بخش خصوصی برای جذب افراد متخصص و مستعد با چالشهای جدی روبهرو شده است، به طوری که سهم بخش دولتی در این رقابت رو به کاهش است. پژوهش حاضر، برندسازی کارفرما را به عنوان یک راهبرد مناسب برای بهبود و احیای جذابیت برند کارفرمایی بخش دولتی در جذب متخصصان و نخبگان مطرح کرده و با رویکردی توصیفی به مقایسه وضعیت جذابیت برند کارفرمایی بخش دولتی و بخش خصوصی در ایران پرداخته است. ابتدا از طریق مصاحبههای کیفی شاخصهای جذابیت برند کارفرما از دیدگاه دانشجویان سال آخر دانشگاههای فنی و مهندسی برتر ایران بررسی و سپس در بخش کمّی پژوهش، تعداد 694 پرسشنامه از طریق نمونهگیری تصادفی طبقهای جمعآوری و تحلیل شد. برای آزمون فرضیهها و بررسی تفاوت دیدگاه پاسخگویان، از آزمون مقایسه میانگین برای دو نمونه جفت شده استفاده شد. یافتهها نشان داد که بخش خصوصی در همه ابعاد برند کارفرما، نسبت به بخش دولتی جذابیت بیشتری دارد. همچنین، ارزش نوآوری و ارزش توسعه بیشترین شکافها را بین بخش خصوصی و دولتی داشت. مدیران منابع انسانی در بخش دولتی با در نظرگرفتن اولویت شکافهای وضع موجود، میتوانند برای بهبود جذابیت برند کارفرمایی سازمانهای دولتی در رقابت برای جذب استعدادها برنامهریزی کنند.
خلاصه ماشینی:
سپس در بخش کمی ، برای پاسخ به پرسش این پژوهش، فرضیههای ذیل آزمون شدند: فرضیه اصلی: میانگین جذابیت برند کارفرما در بخشهای دولتی و خصوصی تفاوت معناداری با یکدیگر دارد.
همانگونه که نتایج آزمون فرضیهها در جدول شماره 3 نشان میدهد، از دیدگاه دانشجویان سال آخر در دانشگاههای فنی و مهندسی برتر ایران، بخش خصوصی در همه ابعاد برند کارفرما نسبت به بخش دولتی جذابیت بیشتری دارد و فرضیههای این پژوهش در سطح اطمینان 95 درصد، تأیید شدند.
بنابراین، بر مبنای یافتههای ارائه شده در جدول شماره 3، از دیدگاه جامعه آماری این پژوهش، کارفرمایان بخش خصوصی نسبت به بخش دولتی جذابیت بیشتری دارند، بهگونهای که در بعد ارزش نوآوری بیشترین تفاوت میانگین(503/1) میان دو بخش دولتی و خصوصی درک شده است و سپس بعدهای ارزش توسعه (974/0)، ارزش اجتماعی (928/0)، ارزش بهکارگیری (846/0) و ارزش اقتصادی (365/0)، درجههای بعدی شکاف بین دو بخش را نشان دادهاند.
نتایج مصاحبههای کیفی با این دانشجویان نشان داد علاوه بر شاخصهای ارائه شده در ابزار برتون و همکاران (2005) برای سنجش جذابیت برند کارفرما، آنها در بعد ارزش اجتماعی بر شاخصهای متمایز دیگری مانند تعادل کار و زندگی، کارهای گروهی، محدودیتنداشتن در نوع پوشش، ساعات کاری منعطف و عدالت جنسیتی در کار تأکید داشتهاند.
بنابراین، پژوهش حاضر اطلاعاتی ارزشمند در زمینه تمایلات و اولویت نخبگان و استعدادهای بالقوه در جامعه ایران ارائه میکند، بهگونهای که مدیران منابع انسانی در بخش دولتی میتوانند با در نظرگرفتن ابعاد و اولویت شکافهای موجود، در زمینه ترمیم و بهبود برند کارفرمایی سازمانهای دولتی در رقابت برای جذب استعدادها تلاش کنند.
International Journal of Public Sector Management, 31(6), 689 – 709.