چکیده:
بررسی بزهکاری بهعنوان رفتار موجودی به نام (انسان»» نیازمند شناخت
انسان» ماهیت و حایگاه او است. این مقاله به مباحث انسانشناختی از دیدگاه
مکاتب جرمشناسی و همچنین» از نگاه سیاست جنایی اسلام میپردازد. مکاتب
جرمشناسی دربارة اینکه انسان موجودی مختار است یا مجبور» مجرم یک عضو
جامعه است یا عضویت از اوسلب شده» یک میکروب یا انگل بهحساب میآید
که باید برای صیانت از جامعه نابود شود یا یک عضو شرافتمند جامعه است که
با جامعه سر ناسازگاری گذاشته و باید به او در جهت جامعهپذیری کمک کردء
نظریات متفاوتی دارند. نگاه علتشناسانة اسلام به رفتار حنایی انسان نگاهی
خاص و قابل توجه است. تحلیل اینکه اسلام ازسویی» انسان را خلیفه و جانشین
خداوند در زمین و کسی که با دمیدهشدن روح الهی تکوین یافته و مورد تکریم
خداوند قرار گرفته» میشمرد و ازسوی دیگرء انسانهای منحرف را «کالانعام بل
هم یا کور و امثال آن میشمرد نیز جای بررسی و پژوهش دارد. تحلیل این
نگرشها میتواند در ارائة نظریات جدید جرمشناسی و راهکارهای نوین کاربردی
در پیشگیری از بزهکاری مفید و موّثر افتد.
خلاصه ماشینی:
انسان از منظر سیاست جنایی اسلام و مکاتب جرمشناسی سید محمود میرخلیلی 1 چکیده بررسی بزهکاری بهعنوان رفتار موجودی به نام «انسان»، نیازمند شناخت انسان، ماهیت و جایگاه او است.
نتیجه اینکه در این دوران نگرش مطرح و جدی دربارة علل درونی یا بیرون بزهکاری و شخصیت بزهکاران وجود نداشت و بهطورعمده جرم ناشی از ارادة مجرمان تلقی میشد اما بهطور پراکنده علل روانی و اجتماعی مانند بیماری روانی یا فقر مورد توجه قرار گرفته بود که به اجمال اشاره شد.
اگرچه روایت یادشده در مقام نفی جبرگرایی فرقة اشاعره و اختیارگرایی معتزله بیان شده، با توجه به تأکید ویژهای که اسلام در کنار پذیرش مسئولیت کیفری و واکنش جزایی، بر عوامل جرمزا و ضرورت تدابیر پیشگیرانه دارد، بهطور کلی هرگونه جبر و اختیار مطلق را نیز نفی میکند؛ بر این اساس، هرچند انسان در انجام رفتارهای خود مختار است، عوامل درونی و بیرونی فراواني بر ارادة او تأثیرگذار است.
در پاسخ به این شبهه باید اشاره کرد که در آیات شریفة ذکرشده افرادی که از نعمتهای الهی مانند چشم، گوش و سایر اعضا و بهویژه از عقل خود استفاده نمیکنند و در طریق سعادت و کمال قرار نمیگیرند همانند حیوانات شمرده شده که از نعمت عقل محروم هستند؛ بنابراين، عدم استفادة اختیاری توسط انسان دارای همان نتیجه است که حیوانات بهدلیل نداشتن قوة خود از آن محروماند سيوطي، عبد الرحمن بن ابيبكر، تفسير دارالمنثور، انتشارات دارلكتب العراقية، چاپ سنگي، ج 6، ص 244.