چکیده:
منازعه از یک اختلاف دیدگاه در مقیاس خرد فردی تا سطح کلان کشورها، آغاز و با دامنهدار شدن، تشدید و ابعاد گسترده پیدا میکند و به خشونت میان طرفهای درگیر منجر میشود. این پدیده، در طول تاریخ بشریت همواره بهدلایل مختلف بهوقوع پیوسته است. در ارتباط با ریشههای وقوع منازعه، از ابتدای تاریخ علم تاکنون نظریههای مختلفی ارائه شده است. مهمترین آنها را میتوان در چهار گروه نظریههای علوم سیاسی، جامعه شناسی، روابط بینالملل و نظریههای جغرافیایی و ژئوپلیتیکی مورد اشاره قرار داد که در چهار دوره از سده چهار پیش از میلاد مسیح تا قرن چهارده میلادی، از قرن پانزدهم تا پایان قرن نوزدهم میلادی، قرن بیستم میلادی و از ابتدای قرن بیست و یکم تاکنون قابل بررسی و تحلیل هستند. این پژوهش از نظر هدف، بنیادی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی ـ تحلیلی است که با بهرهگیری از منابع کتابخانهای، سیر تحول 22 نظریه مهم را در موضوع ریشه یا ریشههای وقوع منازعه در چهار گروه نظریههای علوم سیاسی، جامعهشناسی، روابط بینالملل و جغرافیایی و ژئوپلیتیکی مورد بررسی و تحلیل قرار میدهد. سوال اصلی این است که سیر تحول نظریهها در ریشهیابی وقوع منازعات با تاکید بر تاثیرگذاری منفی آن در امنیت در طول تاریخ علم و در رشتههای مرتبط چگونه بوده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد علت یا علل وقوع منازعات همزمان با تحولات مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، فناورانه، ژئوپلیتیکی و... و در دورههای تاریخی دچار تحول شده و نظریههای ارائه شده در این زمینه در سیر تکاملی از نگاه خرد و تک عاملی به ریشه منازعه به نگاه چند عاملی توسعه یافته و نگاه علوم مختلف به موضوع نیز متفاوت بوده است. با توجه به ماهیت منازعات، که ناامنی را در خود نهفته دارد، شناخت نظریههای مرتبط با این پدیده و آشنایی با ریشههای آنها، آسانکننده، کمککننده و ضرورتی اجتنابناپذیر در تدوین راهبردهای دفاعی و امنیتی برای کشورها و از جمله ایران خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
یافته های پژوهش نظریه های منازعه را از نظر موضوعی میتوان در چهار گروه ذیل دسته بندی کرد: گروه اول : نظریه های علوم سیاسی شامل نظریه های توماس هابز، کیجی هالستی و نظریه جیمز دوئرتی و رابرت فالتزگراف 011 گروه دوم : نظریه های جامعه شناسی شامل نظریه های افلاطون ، ارسطو، ابن خلدون ، کارل مارکس و مارکسیسم ، استعمار داخلی، ناکامی ستیزه جویی، رالف دارندورف ، محرومیت نسبی و پیتر مییر گروه سوم : نظریه های روابط بین الملل شامل نظریه های مارکسیسم ، واقعگرایی سنتی، نوواقعگرایی، نئولیبرالیسم و سازه انگاری گروه چهارم : نظریه های جغرافیایی و ژئوپلیتیکی شامل الگوی "هایپوتیتکا"، نظریه های ادوارد لوتواک، برخورد تمدنها، جان ام کالینز، توماس هامر ـ دیکسون و محمدرضا حافظ نیا سیر تحول نظریه های منازعه نیز در چهار دوره زیر قابل بررسی است : دوره اول (از سده چهارم پیش از میلاد مسیح تا پایان قرن چهاردهم میلادی) شامل نظریه های افلاطون و ارسطو دوره دوم (از قرن ١٥ تا پایان قرن ١٩ میلادی) شامل نظریه های ابن خلدون ، توماس هابز و مارکس و مارکسیسم دوره سوم (قرن بیستم میلادی) شامل نظریه های ناکامی ـ ستیزه جویی، واقعگرایی سنتی، رالف دارندورف ، محرومیت نسبی، الگوی "هایپوتیتکا"، استعمار داخلی، نوواقعگرایی، جیمز دوئرتی و رابرت فالتزگراف ، نئولیبرالیسم ، کیجی هالستی، ادوارد لوتواک، توماس هامر ـ دیکسون ، برخورد تمدنها، پیتر مییر، سازه انگاری و جان ام کالینز دوره چهارم (از ابتدای قرن بیست و یکم میلادی تاکنون ) شامل نظریه محمدرضا حافظ نیا.