چکیده:
تنوعی از انگیزهها در ارتکاب برخی جرایم عمدی نقش غیرقابل انکاری دارد که انگیزههای مذهبی یکی از انواع حائز اهمیت آن است. عنوان جرم با انگیزه مذهبی عبارت است از هر گونه رفتار مجرمانهای که انگیزه انحصاری یا اصلیترین انگیزه ارتکاب آن عمل به فرامین مذهبی یا پاسداری از حریم مذهب باشد. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی اثبات مینماید که با نگاهی به مصادیق خطرناک و نقشی که این دسته از جرایم میتواند در تخریب مذاهب ایفا کند، دو نکته مهم آشکار میگردد. نخست اینکه عوامل این جرایم تفاوتهای ظریفی با عوامل سایر جرایم دارد و به همین علت تقسیمبندی عوامل آن ذیل قالب مرسوم در جرمشناسی کارایی ندارد. دیگر اینکه عوامل جرایم با انگیزههای مذهبی در مورد مذاهبی که منشأ وحیانی دارند و مذاهبی که انحرافات و انشعاباتی از مذاهب راستین الهی هستند، متفاوت است. نتیجه آنکه در مذاهب الهی که آموزهها جرمزا نیست، انتقال نادرست آموزههای مذهبی و... و در مورد مذاهب غیرالهی آموزههای نادرست و جرمزا عامل انحراف است.
A variety of motives have an undeniable role in committing certain intentional crimes and religious motives are one of the most important types of them. The title "committing crimes with religious motives" means any criminal act which is the exclusive or the main motive for committing it, is to act on religious orders or to protect religious privacy. This paper, by analytical descriptive method, proves that by looking at the dangerous examples and the role which these crimes can play in the destruction of religions, two important points are apparent. First, the factors of these crimes have delicate differences with the factors of the others, and therefore the division of factors below the conventional form of criminology is ineffective. The other is that the factors of religious crimes are different from religions that have the revelation source and religions that are deviations and divisions of the true divine religions. The result is that in divine religions that the teachings are not massive, the incorrect transmissions of religious teachings, etc., and in the case of inhumane religions, the wrong doctrines are deviation factors.
خلاصه ماشینی:
البته فرق مذهبي نيز که انحرافاتي نسبت به اديان الهي محسوب مي شوند و نقش مهمي در ايجاد انگيزه هاي نادرست براي ارتکاب جـرايم بـا انگيـز هـاي مـذهبي ايفـا مي کند، مي تواند با اندکي اغماض در معناي مذهب وارد شود.
٢. آموزه نادرست مذهب در اديان الهي هرگز آموزهاي که انسان را بـه جـرم تشـويق کنـد، وجـود نداشـته بلکـه برعکس آموزههاي وحياني يکي از بزرگ ترين عوامل دروني براي خودکنترلي افـراد در مواجهه با فرصت هاي جرم است .
لازم بـه ذکـر اسـت کـه آموزه هاي انحرافي از اديان الهي نيز در قالب همان فرقه هاي مذهبي متجلي مي شود، اما به دليل اهميت اين دو عنوان در دو قسمت مجزا مورد بررسي قرار مي گيرد.
به طور کلي تقابل دستگاه سياسي با فرقه هاي مذهبي به دو صورت محقق مي شود که حاصل هر دو واحد است : گاهي عوامل ايجاد اين فرقه ها و رهبران آنها در همان ابتدا با عناويني چون بدعت گذار، خارج شده از دين و عناويني مشابه به مجازات مرگ محکوم ميشوند.
البته ممکن است خود آموزه نيز نادرست باشد ولي نقش کليدي را در ايجاد انگيزه هاي مذهبي براي ارتکاب جرم، منتقل کنندگان ايفا نمايند.
نقش آفريني غيرمستقيم در اينجا عوامل رواني مستقيما انگيزه جرايم با انگيزه هاي مذهبي را فراهم نميکند بلکه ابتدا دريافت شخص از مذهب را دگرگون مي کند و اين دريافت نادرست ، انگيزه مذهبي لازم براي ارتکاب جرم را فراهم ميکند.
عوامل رواني در اين حالت مي تواند منجر به برخي وسواس ها و کج انديشي هاي مذهبي شده و انگيزه مذهبي لازم براي ارتکاب جرم را فراهم کند.