چکیده:
این جستار در پی بررسی زمینهها، علل و پیامدهای حضور پزشکان غیرمسلمان (ذمّی) در دربارهای اسلامی در دوره میانه است. بنابر بررسی آماری کتابهای تراجم اطباء، نزدیک به نیمی از پزشکان حاذق و مشهور شاغل در دربارهای جهان اسلام، غیرمسلمانانِ مسیحی، یهودی و بعضا صابئی و سامری بودند. نیاز خلفا و درباریان به درمانگر، کمبود پزشکان حاذق مسلمان به نسبت پزشکان غیرمسلمان، و تساهل و تسامح خلفا و مصونیت نسبی این پزشکان زمینهساز حضور آنان در دربارهای اسلامی بود. حضور این پزشکان در دربارها افزون بر درمانگری، نتایج و آثار دیگری، از جمله گسترش و پیشرفت دانش پزشکی و ورود به درگیریهای سیاسی و اجتماعی را در پیداشت که در مواردی به تنزّل یا ارتقای جایگاهشان در دستگاه حکومت و میان مردم یا طرد و قتل آنان میانجامید.
This paper seeks to investigate and explore the fields, causes, and consequences of the presence of non-Muslim physicians (dhimmi ) in the Islamic courts in the middle Age. According to the statistical survey of biography books of the physicians, nearly half of the well-known and renowned physicians who worked in Muslim courts were Christian as well as Jewish and, in some cases, Saebi and Samaritans. The caliphs' and courtiers' needed to the therapists and the shortage of Muslim expert physicians in compare with non-Muslim physicians and also the tolerance of the caliphs had made a safe atmosphere for non-Muslim physicians. The presence of those physicians in the courts led to the progress of medical knowledge and practice in addition to treatment. Being aware of the secrets of power and politics changed the physician’s characters and dignity and caused their involvement in the political conflicts and their consequences
خلاصه ماشینی:
1293ﻫ) نشان میدهد که از حدود هزار و صد پزشکی که تا سده دهم هجری در سرزمینهای اسلامی دارای شهرت شایان ذکر بودهاند، حدود یکصدوبیست تن از آنان در دربارهای اسلامی فعالیت چشمگیر و جایگاه ویژهای داشتهاند که نزدیک به نیمی از این شمار را پزشکان غیرمسلمان مسیحی، یهودی و در مواردی صابئی و سامری تشکیل میدادهاند.
در حیطه پزشکی هرچند گزارشی مبنی بر ارتباطگیری مسلمانان با طبیبی غیرمسلمان در عهد رسول خدا _صلی الله علیه و آله و سلم_ و با اطلاع یا دستور ایشان با هدف استعلاج و درمان مسلمانی بیمار وارد شده است و همین موضوع هم یکی از جوازهای مراجعه به پزشک غیرمسلمان دانسته شده، 3 اما بیماری و رنجی که بر درباریان به ویژه شخص خلیفه عارض میشد زمینهساز حضور پزشک غیرمسلمان در دربار بود.
هرچند مجموعه عواملی زمینهساز توجه بیشتر مسلمانان به علوم عقلی و طبیعی شد 3 که نتیجه آن ظهور پزشکان مسلمان بزرگی نظیر محمد زکریای رازی، ابن سینا، ابن رشد، و ابن نفیس و دیگران بود؛ 4 اما حضور این پزشکان نامآور و جریانساز هم نمیتوانست کمبود پزشکان حاذق مورد نیاز دربار خلافتهای شرقی و غربی را جبران نماید؛ مقارن فعالیت محمدبن زکریای رازی (251-312ھ) و شکوفایی بوعلی سینا (359-416ھ) به عنوان دو پزشک حاذق مسلمان، پزشکان غیر مسلمان بسیاری در دربارهای اسلامی فعالیت داشتند.
کمبود پزشکان حاذق مسلمان در سدههای اولیه تمدن اسلامی و نیز وجود نگرش تسامحگرایانه خلیفگان نسبت به این طبقه از نخبگان غیر مسلمان، حضور آنان را به عنوان گروههای فعال حرفهای در آن دربارها تثبیت نمود.