چکیده:
هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر ساختار سرمایه بر سودآوری شرکتهای کشورهای آسیای جنوب شرقی بر اساس رویکرد رگرسیون پنل آستانهایمی باشد. در این پژوهش نمونه مورد بررسی از کشورهای جنوب شرقی آسیا (مالزی، سنگاپور، تایلند و استرالیا) شامل 1474شرکت دربازه زمانی 2008-2017 است. مدل برآوردی پژوهش رگرسیون آستانهای هانسن و اثرات نسبت بدهی در آستانههای مختلف در قالب دو مدل برای تعیین ساختار مطلوب و بهینه سرمایه برآورد شده است.. در مدل اول رابطه بین متغیرهای مستقل (داراییهای ثابت، سودآوری، نسبت جاری، اندازه شرکت، غیر پوشش بدهی مالیاتی، رشد شرکت وتورم) با ساختار سرمایه مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفته که داراییهای ثابت و اندازه شرکت با ساختار سرمایه رابطه مثبت و معنیدار داشته و سودآوری، نسبت جاری، غیر پوشش بدهی مالیاتی، رشد شرکت و تورم با ساختار سرمایه رابطه منفی و معکوس دارد. در مدل دوم از مدل رگرسیون آستانهای برای بررسی اینکه آیا اهرم مالی بر ارزش شرکتهای کشورهای جنوب شرقی آسیا تاثیر دارد، ملاحظه گردید که آمارهی F برای وجود اثرات یک آستانه (SingleThreshold) با آمارهی 1F برابر 161. 38 و p-value = 0. 000 در سطح اطمینان 95 درصد پذیرفته میشود، همچنین آزمون اثرات دو آستانه (Double Threshold) با آمارهی 2F برابر 36. 32 و p-value = 0. 000 بهدستآمده با استفاده از Bootstrap Replication در سطح اطمینان 95 درصد معنادار بوده بنابراین در مورد شرکتهای کشورهای جنوب شرق آسیا وجود دو آستانه قویا تایید میگردد.
درنتیجه شرکتهایی که نسبت بدهی آنها در رژیم یک (DR1≤ 13%) قرار میگیرد بهطور معناداری بر سودآوری تاثیرگذار بوده و اثری برابر 0. 082 دارند و همچنین شرکتهایی که نسبت بدهی آنها در رژیم دو (DR2≤33%> 13%) قرار میگیرند تاثیر معناداری بر سود داشته و نسبت به رژیم یک تاثیر بیشتری بر سودآوری شرکتی دارند و اثری برابر 0. 13 دارند و سرانجام شرکتهایی که نسبت بدهی آنها در محدوده رژیم سه (33% DR3≥) قرار دارند تاثیر معنادار و منفی بر سودآوری شرکت دارند که برابر 0. 11- است.
The purpose of this research is to investigate the effect of capital structure on the profitability of companies in Southeast Asia based on threshold panel regression approach. In this study, 1474 companies from three countries of Southeast Asia (including Malaysia, Singapore, and Thailand) were investigated during the period of 2008-2017. In this research Hansen's threshold regression model was employed and the effects of debt ratio on different thresholds were studied, and two models were used to determine the optimal capital structure. In the first model, the relationship between independent variables (fixed assets, profitability, current ratio, size, non-debt tax shield, company growth and inflation) and the structure of the firm was investigated and analyzed. The results showed that there was a positive and meaningful relationship between fixed assets and size of the company and the capital structure, while profitability, current ratio, non-tax liability, company growth, and inflation showed negative relationship with the capital structure. In the second model, a threshold regression model was used to examine whether the financial leverage had an impact on the value of the companies in the countries of Southeast Asia. It was found that the F statistic for the effects of a single threshold with a F1 statistic was 161.38 and p-value = 0.000 is accepted at 95% confidence level. Furthermore, double threshold effects with a F2 statistic of 36.32 and p-value = 0.000 obtained using bootstrap replication at 95% confidence level was significant, thus in the case of companies from Southeast Asia the existence two thresholds was strongly confirmed. As a result, companies with a debt ratio in the one regime (DR1≤13%) have a significant effect on profitability and have a working value of 0.082, and companies with debt ratio in the two regime (DR2≤33%> 13%) have a significant effect on profits and have a greater impact on the company's profitability than the one regime, with an effect of 0.13. Finally, companies whose debt ratios are within the 3rd regime (33% DR3≥) there is a significant and negative effect on the profitability of the company, which is approximately - 0.11.
خلاصه ماشینی:
بااین حال ، در مطالعاتی که اکنون درباره ساختار سرمایه و بسط نظریه های مربوط به آن صورت میگیرد، دیگر به بررسی مجدد فهرست مفروضات مطرح شده در نظریه مودیلیانی و میلر (١٩٥٨) و یافتن مفروضات جدیدی که قبلا از قلم افتاده اند، نمیپردازند (فرانک و گویال ،٢٠٠٥) فصلنامـه اقتصاد مالی شماره ٤٦ / بهار ١٣٩٨ دسومساک و همکاران (٢٠٠٤) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که اندازه شرکت با ساختار سرمایه آن رابطه مستقیم و بین صرفه جویی غیر مالیاتی و نقدینگی و ساختار سرمایه رابطه منفی وجود دارد.
به عبارت دیگر، زمانی که فصلنامـه اقتصاد مالی شماره ٤٦ / بهار ١٣٩٨ استقراض مزیت مالیاتی برای شرکت ایجاد میکند، ارزش شرکت تابع مستقیم میزان استقراض یا اهرم مالی آن میشود؛ اما با واردکردن نواقص بازار سرمایه مانند هزینه های ورشکستگی و هزینه های نمایندگی در مدل خود به یک ساختار مطلوب سرمایه میرسند که درصدد تأمین مالی از طریق بدهی بین صفر و صد در صد است .
در جدول یک نتایج برآورد تأثیر متغیرهای برون زا بر ساختار سرمایه در شرکت های جنوب شرقی آسیا، به روش GMM برای حدود ١٤٧٤ شرکت نشان داده شده است .
فصلنامـه اقتصاد مالی شماره ٤٦ / بهار ١٣٩٨ جدول ١- متغیرهای وابسته {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} مآخذ: یافته های پژوهشگر روش رگرسیون آستانه ای ارائه شده توسط هانسن (١٩٩٩)، به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا توابع رگرسیونی به طور یکنواخت از همه ی مشاهدات عبور میکند یا میتواند به گروه های مجزا شکسته شوند؟ تجزیه وتحلیل سنتی روابط غیرخطی معمولا بر اساس رهیافت تقسیم نمونه به دو گروه به صورت برون زا است که بر پایه ی داوری و ترجیحات فردی استوار است .
The Effect of Economic and Accounting Variables on Capital Structure: Empirical Evidence from Iranian Companies.