چکیده:
یکی از راههای ارتقای رقابتپذیری بخش معدن، ارتقای بهرهوری کل عوامل در فعالیتهای معدنی است. همچنین، شناسایی راهکارهای عملیاتی ارتقای بهرهوری از اهمیت زیادی برخوردار است. در پژوهش حاضر، ارزش افزوده با یک روش ابتکاری مبتنی بر شاخص مقداری دیویژیا به تفکیک هفت فعالیت معدنی در دوره 1394-1375 اندازهگیری شده است. نتایج اندازهگیری بهرهوری کل عوامل به روش تقریب ترنکوئیست شاخص دیویژیا نشانگر آن است که شاخص بهرهوری کل عوامل در فعالیتهای معدنی در دوره مورد بررسی به طور متوسط سالانه حدود 6/ 2 درصد افزایش یافته است و حدود 2/ 29 درصد از رشد ارزشافزوده کل فعالیتهای معدنی از راه رشد بهرهوری کل عوامل، تامین شده است. بیشترین سهم رشد بهرهوری کل عوامل در تامین رشد ارزشافزوده مربوط به فعالیت استخراج ذغال سنگ با 6/ 33 درصد بوده است و رشد تولید فعالیت استخراج مواد شیمیایی معدنی فقط از راه استفاده بیشتر از منابع حاصل شده است. در ادامه، نقش سرمایه انسانی و تحقیق و توسعه در ارتقای بهرهوری کل عوامل با استفاده از دادههای تابلویی به روش گشتاورهای تعمیمیافته شناسایی شده است. نتایج حاصل از برآورد الگو به روش پانل دیتا نشانگر آن است که متغیرهای درصد شاغلان دارای آموزش عالی به عنوان نمایندهای از سرمایه انسانی، سرمایه تحقیق و توسعه و مقیاس فعالیت معادن تاثیر مثبت و معنادار بر بهرهوری کل عوامل دارند. در بین متغیرهای اشاره شده، سرمایه تحقیق و توسعه و سرمایه انسانی تاثیر بهمراتب کمتری بر بهرهوری داشتهاند.
خلاصه ماشینی:
نتایج بررسی پژوهشهای تجربی نشانگر آن است که تاکنون نقش سرمایه انسانی و تحقیقوتوسعه در ارتقای بهرهوری کل عوامل معادن به تفکیک فعالیتهای معدنی مورد بررسی قرار نگرفته است و ادبیات پیشین، بیشتر معطوف به سطح کل اقتصاد، فعالیتهای صنعتی یا یک رشته فعالیت معدنی خاص (مانند معادن مس) بودهاند.
نکته دیگر آنکه متوسط سهم هزینههای تحقیقوتوسعه در ارزشافزوده فعالیتهای معدنی و صنعتی بهترتیب 2/0 و 24/0 درصد بوده است که بر اساس این شاخص نیز رشد کندتر فناوری در بخش معدن نسبت به بخش صنعت تایید میشود.
با توجه به تفاوت یافتههای این پژوهش با دیگر پژوهشها در خصوص میزان تاثیرگذاری شاخص درصد شاغلان دارای آموزش عالی بر بهرهوری و تفاوت دوره زمانی ، این فرضیه مطرح میشود که یکی از دلایل تاثیر کم این شاخص بر بهرهوری فعالیتهای معدنی میتواند به کاهش کیفیت آموزش عالی در سالهای اخیر ارتباط داشته باشد که نیازمند پژوهشهای جدید برای آزمون این فرضیه است.
گفتنی است، در پژوهش امینی و حجازی آزاد (1387)، کشش بلندمدت بهرهوری کل عوامل نسبت به سرمایه تحقیقوتوسعه دولتی برای اقتصاد ایران در دوره 1383-1347 حدود 3/0 برآورد شده است که نشانگر تاثیر کمتر تحقیقوتوسعه بر ارتقای بهرهوری بخش معدن در مقایسه با میانگین کل اقتصاد است.
گفتنی است، در پژوهش امینی و حجازی آزاد (1387)، کشش بلندمدت بهرهوری کل عوامل نسبت به سرمایه تحقیقوتوسعه دولتی برای اقتصاد ایران در دوره 1383-1347 حدود 3/0 برآورد شده است که نشانگر تاثیر کمتر تحقیقوتوسعه بر ارتقای بهرهوری بخش معدن در مقایسه با میانگین کل اقتصاد است.