چکیده:
آمیختگی (تداخل) زبان فارسی با عربی موجب پدید آمدن مطابقتهایی میان برخی الگوهای زبانی فارسی و عربی شدهاست. سعدی از شاعران و نویسندگانی است که موارد متعددی را از این مطابقتها در آثارش میتوان یافت. صرف نظر از آنکه این موارد وامگیری زبانی به حساب آید، یا توارد و تشابه، نقش راهگشای آنها در شناخت دقیقتر ساختار دستوری زبان سعدی و فهم روشنتر آثار او، قابل چشمپوشی نیست. بر این اساس، در مقالة پیش رو، به روش تطبیقی، آن دسته از الگوها و قواعد زبانی عربی که با نمونههایی در آثار سعدی قابل تطبیق است، دستهبندی و تشریح شدهاست و در پایان، چنین نتیجهگیری شده که آمیختگی زبان فارسی با زبان عربی منحصر به استفادة زیاد شاعران و نویسندگان فارسی از واژهها، عبارتها، شاهدهای شعری و مَثَلها و حکمتهای عربی، آیات قرآنی و احادیث نبوی نیست، بلکه پدید آمدن مطابقتهایی میان الگوهای زبانی فارسی و عربی نیز از پیامدهای آن است.
Linguistic interference of Persian and Arabic languages has created correspondences and similarities between certain Persian and Arabic language patterns. Sa’adi is among the poets and authors whose work incorporates multiple cases of such correspondence and similarity. The frequency and variety of these cases are conspicuous; whether we regard them as linguistic borrowing, or tracing and similarity, their key role in a more thorough analysis of Sa’adi’s content and structure is undeniable. This paper aims to classify and illustrate those patterns or rules in the Arabic language which are found in Sa’adi’s works. The results of the analyses indicates that the intermingling of Persian and Arabic has not merely led to the Persian poets’ application of Arabic words, phrases, poetic samples, proverbs, or fables; but this has also led to similarities between the language patterns in Persian and Arabic. There has been a gap in research to address this issue in literary surveys and stylistics, while such analysis can contribute to a more comprehensive analysis of both content and structure Sa’adi’s works.
خلاصه ماشینی:
بر این اساس ، در مقالـۀ پـیش رو، بـه روش تطبیقی، آن دسته از الگوها و قواعد زبانی عربی که با نمونه هایی در آثار سعدی قابل تطبیق است ، دسته بندی و تشریح شده است و در پایان ، چنین نتیجه گیری شده که آمیختگی زبان فارسی با زبان عربی منحصر به استفادة زیاد شاعران و نویسندگان فارسی از واژه ها، عبارت ها، شـاهدهای شعری و مثل ها و حکمت های عربی، آیـات قرآنـی و احادیـث نبـوی نیسـت ، بلکـه پدیـد آمـدن مطابقت هایی میان الگوهای زبانی فارسی و عربی نیز از پیامدهای آن است .
اما در ایـن میـان ، از وجـود مطابقـت میـان الگوهـای زبـانی (Linguistic Patterns) عربـی و فارسـی در کتـاب هـای یادشـده سـخنی بـه میـان نیامده است ، در حالی که با جستجو در متون پدیدآمده به زبان فارسی از نیمۀ قرن پنجم تـا قرن هشتم و یا حتی پس از آن ، به ویژه در متون ترجمه شده از زبان عربی، الگوهای زبـانی بسیاری را می توان یافت کـه بـا الگوهـای زبـانی عربـی قابـل تطبیـق اسـت .
مجموع این عوامـل در کنـار آمیختگـی زبـان فارسـی بـا عربـی کـه در روزگار سعدی به اوج خود رسیده بود، موجب شده است موارد متعددی از مطابقـت میـان الگوهای زبانی عربی و فارسی در آثار او قابل مشاهده باشد.
در موارد متعددی از سخن سعدی، بیان حالـت فاعـل یـا مفعـول بیش از آنکه به الگوی قید حالت فارسـی شـباهت داشـته باشـد، بـه الگـوی حـال در زبـان عربی شبیه است ؛ چنان که در نمونه های زیر: «به جامع کوفه درآمدم دلتنگ » (سعدی شیرازی، ١٣٧٧: ١١٥).