چکیده:
چابکی سازمانی برای وانش استراتژیک نسبت به عدم اطمینان است و سازمانها را از ریسکهای محتمل آینده مصون نگه میدارد و منجر به بهبود عملکرد در بلندمدت تحت شرایط تغییر و عدماطمینان،خواهد شد. بنابراین مقاله حاضر با هدف شناسیایی عوامل موثر بر چابکی سازمانی با رویکرد فازی به رشته تحریر درآمده است و تلاش میکند به این پرسش اصلی که برای چابکی سازمانی چه عوامل و معیارهایی میتواند مثموثمر باشد، پاسخ دهد. این پژوهش با روش توصیفی-پیایشی صورت گرفته و برای استخراج مولفههایاولیه از دو روش مطالعه کتابخانهای گسترده و فن دلفی با استفاده از 10 نفر از خبرگان بهره گرفته شد. در نهایت تعداد 43 مولفه در ده بعد دستهبندی شدند. همچنین بهمنظور بررسی وضع موجود سازمان مورد مطالعه، از یک جامعۀ آماری 220 نفر که بهصورت هدفمند انتخاب شده بودند، اسفتده شد و برای تجزیهوتحلیل آنها از آزمون تی.تکنمونهای بهرهجویی شده است. عمدهترین نتایج پژوهش به این قرار است: برای دستیابی به چابکی سازمانی عوامل ساختار سازمانی، اختیار سازمانی، انسجام و هماهنگی، سازمان دانشمحور، شایستگی، سرعت،آموزش،فناوری، مهندسی شغلی و فرهنگ مۀثر میباشند و با بررسی این عوامل در سازمان مورد مطالعه وضعیت سازمانی در 6 عامل بالاتر از حد متوسط و در4 عامل پایینتر از حد متوسط قرار دارد.
خلاصه ماشینی:
عمده ترين نتايج پژوهش به اين قرار اسـت : بـراي دسـتيابي بـه چـابکي سـازماني عوامل ساختار سازماني، اختيار سازماني، انسجام و هماهنگي، سازمان دانش محـور، شايسـتگي، سـرعت ، آموزش ، فناوري، مهندسي شغلي و فرهنگ مؤثر ميباشـند و بـا بررسـي ايـن عوامـل در سـازمان مـورد مطالعه وضعيت سازماني در ٦ عامل بالاتر از حد متوسط و در ٤ عامل پايين تر از حد متوسط قرار دارد.
به طورکلي ميتوان گفت تحقيقات زيادي در زمينه ارائه تعريفي جامع از چابکي انجام شـده اسـت ، که عليرغـم وجـود تفـاوت در آن هـا، تمـامي تعـاريف متنقـا سـازمان چابـک را سـازماني پويـا، موقعيت گرا، تغييرپذير و رشدمحور معرفي ميکند و همگان بر ايده سرعت عمـل و نيـز شناسـايي تغييرات محيط کسب وکار در جهت نشان دادن پاسخ مناسب به آن ها، توافق دارنـد ( ,Christopher ٣٨ :٢٠٠٠)؛ (٤٩ :٢٠٠٣ ,et al &Giachetti )؛ (١٧٥ :٢٠٠١ ,Pawa &Sharifi ).
لذا هدف از ايـن پـژوهش طراحـي مـدلي بـراي ايجـاد چـابکي سازماني به عنوان ابزاري براي مواجهه با تغييرات دايمي و غيرقابل پيش بيني با تمرکز بر بعد منابع انسـاني است و به دليل آنکه در تحقيقات پيشين تمرکز بر روي ارزيابي و سنجش سطح چابکي فعلي سازمان هـا بوده است و هيچ کدام سطح نياز به چابک شدن سازمان ها را مورد بررسي قرار نـداده انـد، در حـاليکـه سازمان ها در مواجه با تغييرات و فشارهاي متفاوت ، سطح چـابکي متفـاوتي را نيـاز دارنـد کـه ارزيـابي سطح جاري چابکي سازمان ها تنها به آنان کمک ميکند جايگاه خود را در ارتباط با چابکي سـازمان شـان بدانند و هدف گذاري آن ها در رسيدن به سطوح بالاتر چابکي بدون درنظر گرفتن سطح مورد نيـاز بـراي چابک شدن براي آن سازمان انجام پذيرد و نتيجه آن ، تنها تحميل هزينه هاي اضـافي بـر سـازمان اسـت ؛ اين تحقيق از جهت فوق داراي نوآوري علمي است و سعي گرديده که بر مبناي مدل محقق ساخته و بـا در نظر گرفتن محرکها و تغييرات محيطي، علاوه بر ارزيابي وضع موجود سازمان مورد مطالعـه ، روشـي براي کمک به مديران جهت درک و شناخت سطح چابکي مورد نياز سازمان ارائه گردد.