چکیده:
جنبش های نوپدید دینی (NRMs) که در اعتراض علیه مدرنیته غربی پدید آمده اند، انواع و گرایش های مختلف و متعددی را شامل می شوند. علیرغم آنکه بسیاری از رهبران مشهور این جنبش ها همچون اشو، کوئیلو و کاستاندا در آثار خود به مخالفت و ستیز با فلسفه پرداخته اند، از مایه های فلسفه های جدید بویژه آموزه های مکتب اگزیستانسیالیسم در آثار خود متاثر بوده و استفاده نموده اند. فلسفه اگزیستانسیالیسم یکی از نحله های فکری است که در قرن بیستم با انتشار آثار کی یرکه گور رسما آغاز گردید. در این مکتب آموزههای فراوانی درباره امور مربوط به وجود و زندگی انسان وجود دارد که جنبشهای نوپدید دینی از آنها بهصورت التقاطی استفاده نمودهاند بیآنکه به معنای واقعی و تلقی فیلسوفان این مکتب از آن آموزهها وقوف یافته باشند. این مقاله با صرفنظر از بررسی انتقادی مکتب اگزیستانسیالیسم، به توصیف آموزه هایی از این مکتب می پردازد که به اعتقاد نگارندگان این مقاله در میان آثار رهبران مشهور برخی جنبش های دینی نوظهور یعنی اشو، کوئیلو و کاستاندا شواهدی دال بر اقتباس آنها در آثارشان وجود دارد. همچنین نحوه استفاده التقاطی و ناقص رهبران یادشده از این آموزه ها نیز تبیین می گردد.
New religious movements that have emerged in protest against Western modernity, include variety of tendencies. Despite the fact that many of the famous leaders of these movements, such as Ashou, Quillo and Castaneda, have opposed philosophy, they have been influenced by the new philosophies, especially the teachings of existentialism. Existentialist philosophy began officially in twentieth century by the publication of Kierkegaard's works. There are many teachings in this school related to human existence and life used by new religious movements in an Unreasonable way. This paper, without paying attention to the critical study of existentialism, describes teachings of this school, which we can see in works of some most famous leaders of new religious movements, namely, Ashou, Quillo and Carlos Castaneda. Also, the imperfect use of these leaders is explained in this paper.