چکیده:
این دهه، دهه بازتاب های روشنفکری در ایران، دهه موضع گیری در برابر عقب ماندگی، انحطاط، خرافات، تردیدها و در عین حال بیداری ها و نوگرایی هاست. گسترش کمی نویسندگان زن در سال های اخیر، بیانگر بروز نوعی خودآگاهی زنانه در سطوح گسترده در جامعه و دلبستگی آنان به کسب هویت خویشتن می باشد. بدون شک در همین سال ها زنان در عرصه داستان نویسی هم رشد چشمگیری داشته اند. حرکت زنان در عرصه های هنر و نویسندگی، یک حرکت فرهنگی و طبیعی است نه یک عارضه خارجی .در این مجموعه سعی شده است تا به تحولات رخ داده در زمینه های فکری و نویسندگی این قشر از جامعه پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
در آثار و تجربيّات نوشتاري نويسندگان بزرگي چون « ويرجينيا ولف » در « اتاقي از آن خود » ( 1928 ) و « فرشتهي خانه » ترجمهي علي خزاعي فر ( 1372 ) - « ماري آن اوانز » در « آسياب كنار فلوس » (1860 ) ـ « ايري گاري » در « زنان ، جنون پزشكي » ترجمه فرزانه طاهري (1375 ) ـ « سوزان فالودي » در « پاتك » (1992 ) ـ « سيمون دو بوار » در « جنس دوم» ترجمة قاسم صنعوي (1380 ) ، « مارگريت دوراس » در « هيروشيما عشق من »ترجمة هوشنگ طاهري (1348 ) و « عاشق » ترجمة قاسم رويين ( 1376 ) ، « ساندرا گيلبرت » در « زن ديوانه در اتاق زير شيرواني » ( 1979 ) و « زنان نويسنده و تشويق نويسندگي » ترجمة فاطمهتيموري (1377 ) و دهها اثر ديگر به نكات بسيار جالب اشاره شده است از جمله : « سنّت و پيشينة ادبي زنان ، ناديده گرفته شدن فعاليتهاي ادبي زنان در تاريخ ادبیّات مرد نوشته ، مشكل زبان مردانه براي نويسندگي زنان ، تأثير سركوب و محدوديتهاي اجتماعي بر خلاقيتهاي زنان ، تأثير عدم استقلال مادي ، تفاوتهاي زاويهي ديد مردانه و زنانه نسبت به مسائل پيراموني و … » اين زنان در آثار خود كه «تنها راه نجات خود را نويسندگي ميدانستند 5 » با زدودن اين تصوّر كه خلاقيّت هنري قابليّتي مردانه است و با در ميان گذاشتن تجربيّات خويش دربارة دوران كودكي ، رابطة مادران ـ دختران ، ازدواج ، مسائل جنسي ، زنانگي و مانند آن، احساسات شخصيشان را به آگاهي سياسي بدل كردند و خواستار تغيير مناسبات موجود شدند.