چکیده:
فردوسی معمولا سرآغاز پاره ای از داستانها را به گونه ای سروده است که خواننده از همان آغاز فضای کلی داستان را پیش چشم می آورد. چنین آغازی را که در شاهنامه تحت عنوان « خطبه داستان» یا «پیش درآمد» نام نهاده اند. به غیر از داستان رستم و سهراب، در داستانهای رستم و اسفندیار، سیاوش، فرود و ... نیز به چنین پیش درآمدهایی برخورد می کنیم که در هر یک، سرآینده به نوعی مسیر و محتوای کلی داستان را در ذهن خواننده مشخص می کند.شاعر حماسه پرداز در پیش درآمد داستانه بینش خود را نسبت به شخصیت های اصلی داستان بازگو می کند و آنها را در تراز وی نقد قرار می دهد تا خواننده با سر نخ هایی حکایت را پی گیری کند. بدیهی است که در این صورت خواننده از خالی الذهن بودن خارج می شود و با همان اطلاعات و با شوق و ذوق مضاعف داستان را به مطالعه می گیرد.ما در این مقاله به چگونگی حاکمیت تقدیر و شیوه ابهام سازی شاعر که از شگردهای داستان پردازی می باشد، پرداخته ایم.
خلاصه ماشینی:
كليد واژه ها: نقد، پیش درآمد، رستم، سهراب، مرگ، تقدیر ابهام سازي پیش درآمد داستان اگر تند بادی برآید ز کنج به خاک افکند نارسیده ترنج ستمکار خوانیمش ار دادگر هنرمند دانیمش ار بی هنر اگر مرگ داد است، بیداد چیست؟ ز داد این همه بانگ و فریاد چیست؟ از این راز جان تو آگاه نیست بدین پرده اندر ترا راه نیست همه تا در آز رفته فراز به کس بر نشد این در دراز باز برفتن مگر بهتر آیدش جای چو آرام باید به دیگر سرای دم مرگ چون آتش هولناک ندارد ز برنا و فرتوت باک در این جای رفتن نا جای درنگ به اسب فناگر کشد مرگ تنگ چنان دان که داد است و بیداد نیست چو داد آمدش جای فریاد نیست جوانی و پیری به نزدیک مرگ یکی دادن که ایدر بدن نیست برگ دل از نور ایمان گر آگندهای ترا خاموشی به که تو بندهای برین کار یزدان ترا راز نیست اگر جانت با دیو انبار نیست به گیتی در آن کوش چو بگذری سرانجام نیکی بر خود بری * مقدمه داستان سهراب معمّاي ناگشودۀ مرگ و حيرت و سردرگمي آدمي در برابر آن است.