چکیده:
پراگماتیک یا کاربردشناسی مطالعه معنا با توجه به مولّف یا گوینده است که به نقش عوامل برونزبانی و موقعیت و شرایط حاکم بر گوینده و مخاطب میپردازد و تحلیل رابطه دوسویه میان معنای درونزبانی و عوامل برونزبانی را به عهده دارد. هدف دانش کاربردشناسی تعیین معنای مراد گوینده یا مولّف است. پراگماتیک، کاربرد زبان از جانب انسانها را یکی از اشکال رفتار و کنش اجتماعی میداند و آن را از این حیث مورد مطالعه قرار میدهد. هدف مقاله حاضر، احیای بخشی از میراث علمی منطق دوره اسلامی با جستاری تطبیقی است و فرضیه آن، این است که اندیشمندان مسلمان نه بهطور مستقل بلکه در ضمن برخی دیدگاههای منطقی خویش، به زمینهها و لوازم پراگماتیک توجه نشان دادهاند. از این رهگذر، میتوان به خوانش دیگری از مباحث اندیشمندان مسلمان بر مبنای پراگماتیک دست یافت. آراء اندیشمندان مسلمان در این باب، در پنج مساله قابل بحث و تحلیل است: تحلیل پراگماتیکی خبر، مشهورات صرف، دلالت تصدیقی، پارادوکس دروغگو و انشاء اخبارنما (فعل گفتاری). اندیشمندان مسلمان در هر یک از این مسائل به رهیافت پراگماتیکی نزدیک شدهاند. تاکید و تامّل بیشتر بر این رهیافت، شاید میتوانست پراگماتیک را به قامت بحثی مستقل و مبسوط نزد اندیشمندان دوره اسلامی درآورد. امروزه اهمیت بحثهای زبانی، سودمندی اخذ رهیافت تطبیقی در فهم و کاوش مسائل و لزوم بازخوانی آراء پیشینیان، ضرورت چنین پژوهشهایی را دوچندان میکند.
خلاصه ماشینی:
cIm چکیده ّ پراگماتیک یا کاربردشناسی مطالعه معنا با توجه به مؤلف یـا گوینـده اسـت کـه بـه نقـش عوامـل برون زبـانی و موقعیت و شرایط حاکم بر گوینده و مخاطب می پردازد و تحلیل رابطـه دوسـویه میـان معنـای درون زبـانی و عوامـل ّبرون زبانی را به عهده دارد.
هدف مقاله حاضر، احیای بخشی از میراث علمی منطق دوره اسلامی با جستاری تطبیقی اسـت و فرضـیه آن ، ِاین است که اندیشمندان مسلمان نه به طور مستقل بلکه در ضمن برخی دیدگاه های منطقـی خـویش ، بـه زمینـه ها و لوازم پراگماتیک توجه نشان داده اند.
بنابر تعریف نخست از جملـه خبـری، معنـاداری واژگـان و جملات، مستقل از گوینده آن است ؛ چون انتقال ذهن از لفظ به معنای آن بدون لحاظ قصد و اراده گوینده آن صورت میپذیرد، لذا خود عبارت به تنهایی و مستقل از گوینده آن قابل اتصاف به صدق و کذب اسـت .
به طور خلاصه ، بر مبنای تحلیل خاصی از اسماء اشاره و ضمایر، قضایایی که موضوع آنها اسم اشاره و یا ضمیر باشد، فی نفسه و بدون ارتباط با گوینده قابل صدق و کذب نیست ؛ زیرا در چنین قضایایی اساسـا بـدون وابسـتگی بـه گوینده، قضیه فینفسه خالی از معنای محصل است و لذا اولا، معناداری و ثانیا، صدق و کذبپذیری آن قضایا به گوینده آنها و شرایط دیگر بستگی دارد.
آنچه امروزه نزد فیلسوفان زبان ، پراگماتیک (کاربردشناسی) خوانده میشود، تقریبا شبیه نظریه دلالت تصدیقی است که پیش از این اندیشمندان مسلمان آن را مورد تأمل قرار دادهاند.