چکیده:
نگارنده سخن را با بیان تفاوت رویکرد شرق و غرب در مورد پوشش زنان و تطوّر این تفاوت تا دنیای جدید آغاز می کند. به نظر نگارنده اسلام پوشش شرقی زنان را برگزیده، ولی غرب به میراث یونانی خود بازگشت که نقش نظام سرمایه داری و محوریت فروش هر چه بیشتر کالا در این میان جدّی است. به دلیل تاثیر دیدگاه خاورشناسان بر پژوهشگران مسلمان، شناخت و نقد رویکرد غربی در این مساله ضرورت دارد که باید در سه مرحله (پیش از استعمار، استعمار و پس از آن) بررسی شود. مشترکات و تفاوت های این سه رویکرد در این مقاله بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
به نظر نگارنده اسلام پوشش شرقی زنان را برگزیده، ولی غرب به میراث یونانی خود بازگشت که نقش نظام سرمایهداری و محوریت فروش هر چه بیشتر کالا در این میان جدی است.
از این رو، تحلیل دانشمندان شرقشناس غربی نسبت به مسألة حقوق و پوشش زن مسلمان، شنوندههای بسیاری حتی در شرق و در جهان اسلام دارد، اگرچه پس از انتشار کتاب شرقشناسی تألیف ادوارد سعید در سال 1978، مشخص شد که چیزی که به عنوان شرقشناسی در دانشگاههای غرب مطرح بوده، نه پدیدهای علمی و دانشگاهی اصیل بلکه پدیدهای در جهت توجیه و ترویج آکادمیک آمال استعماری و سلطهطلبی غرب است.
حجاب و پوشش زنان اگرچه به خودی خود یک مسألة مرتبط با جامعة اسلامی است، ولی باید پذیرفت امروزه بیحجابی و بدحجابی موجود در جوامع اسلامی یکی از تأثیرات نفوذ و رخنة فرهنگ غرب است.
در دوران پیش از استعمار، دو گونة شرقشناسی، یکی نگاه متعصبانة مسیحی و دیگری نگاه اصلاحگرانة مسیحی قابل تشخیص است که اولی با دشمنی و عناد به اسلام مینگریسته، ولی دومی نسبت به اسلام و تعالیم آن از جمله حقوق زنان و وضعیت اجتماعی آنان اشتیاق نشان میداده است.
در دوران استعمار، بهطور عمده یک گونه شرقشناسی وجود دارد و نگاه حاکم بر شرقشناسی، نوعی خود برتر بینی غرب بوده و تمدن غرب در صدد متمدن کردن شرق بهاصطلاح وحشی بوده است.
اما لوئیس مانند بسیاری دیگر از شرقشناسان، اعتقادی به افکار عمومی مسلمانان ندارد، و اگرچه به این مسأله تصریح نمیکند ولی در واقع، شرقیان را محجور و کوتهفکر میداند و معتقد است که آنان قادر به درک مصلحت خویش نیستند.