چکیده:
آنچه به عنوان اندیشههای کلامی شیعه شناخته میشود، پیشینه و تطوراتی دارد که بدون شناخت آن، تصویر جامعی از فکر امامیه و کلام شیعه ترسیم نمیشود. مفهوم اختیار نیز در طول تاریخ کلام امامیه، دستخوش تطوراتی گشته و متکلمان امامی قرائتهای متفاوتی از آن به دست دادهاند. این مقاله به بررسی و مقایسه دیدگاه شیخ مفید در مدرسه کلامی بغداد و علامه حلی در مدرسه کلامی حله دراینباره پرداخته و سیر تطور این مفهوم را در این دو مدرسه به تصویر کشیده است. شیخ مفید به تبع شیخ صدوق، اختیار را به تشریع احکام و تعیین حدود توسط خدای متعال تفسیر کرده است، اما علامه حلی، بیشتر به تکثیر براهین بر اصل اختیار و فاعلیت انسان پرداخته است
خلاصه ماشینی:
اهل بيت ع در مقابل دو ديدگاه جبر و تفويض ، ضمن تأکيد بر اختيار انسان از سويي و عدم استقلال او از خداي متعال از سوي ديگر، اختيار انسان را تحت عنوان «امربين الامرين » تعريف نموده اند، ليکن در طول تاريخ کلام اماميه ، متکلمان معاني مختلفي از اين واژه به دست داده اند؛ مدرسه هاي فکري گوناگوني به وجود آمده و اين مفهوم دچار تطوراتي شده است .
اختيار از ديدگاه شيخ مفيد شيخ مفيد پس از تعريف جبر به «ايجاد فعل در مخلوقات بدون اينکه امکان امتناع و قدرت بر دفع آن وجود داشته باشد» و معنا کردن تفويض به «رفع ممنوعيت از مخلوقات در انجام هر فعلي و اباحه هر عملي که انسان بخواهد»، امر بين الامرين و اختيار را اين طور معنا ميکند: واسطه و قول فصل بين جبر و تفويض اين است که گفته شود خداي متعال انسان ها را بر افعالشان قادر ساخته و آنان را متمکن از انجام اعمالشان قرار داده است و در عين حال ، حدودي را هم تعيين و ترسيم کرده و آنان را با منع و ترساندن و وعده و وعيد از انجام اعمال قبيح نهي فرموده است .
(همان : (408 از مطالب فوق روشن ميشود که مرحوم علامه حلي در مسئلۀ «اختيار»، بيش از آنکه ٧٨ به دنبال کشف مفهوم اختيار و امر بين الامرين و تصوير چگونگي رابطه اراده انسان و اراده خداي متعال در افعال اختياري انسان باشد، به دنبال نفي جبر و ارائه براهين و استدلال هاي مختلف در رد مجبره و پاسخ به شبهات آن بوده است .