چکیده:
کمالالدین مسعود خجندی، همانند بیشتر سرایندگان اندیشهور و صاحبذوق فارسیزبان در جستوجوی جهانی است تا انسانها را به آرامش و آسایش برساند و برای رسیدن به چنین جامعهای مردم آن باید به دانش و کوشش مسلح باشندء زیرا مردم بیدانش و تلاش و کوشش؛ گوهر مقصود را درنمییابند (۳۵۳ 354 و...). مردم هر جامعه بايد با دانش و تلاش و کوشش اهداف اجتماعی خود را دنبال کنند و مبتکر باشند نه مقلّد(753) و در برابر سختیها تحمل داشته باشند.
كمال انسانها را به اغتنام فرصت فرامیخواندء زیرا «وقت» در نظر او بسیار ارزشمند است (۳۳۹ ،809 و...). وطنش را دوست دارد و علم را برای شهرت نمی خواند، بلکه می خواند تا وسیلهای باشد که در ساخت انسان و جامعۂ مطلوب از آن بهره جوید (١34 )، خودبینی را مینکوهد (877 ) و اخلاص و همت والا را میستاید (886،864 )
انسانهای جامعه مطلوب عیب مردم را میپوشانند(760) به یاد بینوایاناند (۲۱۱) و درعین حال رازدارند ظاهربینی(65) تعصّب، خشکدماغی، ریاکاری، تکفیر و بیدین خواندن دیگران را نمیپسندد (۵۰، ۸۸۵، 9۰۵، 970 و...)، هم انسانها را در آفرینش یکسان میبیند» بنا بر این دست ستمگران را نمیبوسد (۲۲۹) و خواستار جامعهای اخلاق۔ مدار است و هم انسانها را از هر قوم و ملّت و مذهبی باشندء دوست دارد (36، ۳۸ و...) مدٌعیان انسانیت را به عشق و دوستی همنوعان خود فرامیخواند(42)
خلاصه ماشینی:
انسان و اجتماع مطلوب در نگاه کمال خجندی دکتر محمد شهری 1 چکیده کمالالدین مسعود خجندی، همانند بیشتر سرایندگان اندیشهور و صاحبذوق فارسیزبان در جستوجوی جهانی است تا انسانها را به آرامش و آسایش برساند و برای رسیدن به چنین جامعهای مردم آن باید به دانش و کوشش مسلح باشند، زیرا مردم بیدانش و تلاش و کوشش، گوهر مقصود را درنمییابند (353، 354 و...
جامعة مطلوب آنچه انسان را به جامعة مطلوب نزدیک میکند، کسب علم و دانش است؛ علم است که جامعه را به سر منزل مقصود میرساند؛ علم آبی است که روی دفتر عقل را باید با آن شست (354)، اما تحصیل علم برای کسی مفید است که آن را درک میکند و آن را وسیلهای بداند که اعمال و افعال خویش را نیکو گرداند: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (41) بنا بر این تحصیل علمی که از آن برای جامعه نتیجهای حاصل نشود، بیفایده است: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} (134) جامعة مطلوب باید متکی بر تلاش و کوشش باشد و مردم آن از این رهگذر باید اهداف اجتماعی خود را دنبال کنند تا به هدف برسند «که بیطلب نتوان یافت گوهر مقصود» (353) آنانکه سالها در یک مقام ساکناند و نظر به ترقی و پیشرفت ندارند، هیچگاه قدر و منزلت نمییابند (354)، پس بهتر است دامن تقلید را رها کنند و از گوشهنشینان مقلد دوری جویند (735) و در برابر سختیها تحمل داشته باشند (752) و ناامید نشوند (799).
انسان واقعی که ارزش خویشتن را شناخته، برای رسیدن به مال و جاه، دست ستمگران را نمیبوسد (299)، خواستار جامعهای اخلاقمدار است و همانگونه که پیشتر اشاره شد (36 و 38)، همۀ انسانها را دوست دارد و مدعیان انسانیت را به عشق و دوستی همنوعان خود فرامیخواند؛ اگرچه میداند که ممکن است این فراخوانی در رفتار و اخلاق آنان تأثیری نداشته و سرمه کشیدن در دیدۀ کور باشد (42)، اما وی ناامید نمیشود و از تلاش بازنمیایستد.