چکیده:
مقاله حاضر بهبررسی ظهور مجدد ادبیات حرامسرایی در دوران پساترور و بازنمود آن در نوع ادبی جدید «پرفروشهای با طرحجلد زنان برقعزده» میپردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد فمنیسم پسااستعماری و بهرهگیری از نظریات منتقدانی نظیر ویتلاک، باتلر و لویناس درپی پاسخ بهاین پرسش بنیادی است که چگونه پس از یازده سپتامبر گفتمان نئوامپریالیسمی در تقابل با جریان «تنوع فرهنگی» و تاکید آن بر شمول «دیگری» ظاهر میشود و باتمرکز بر وضعیت «زن شرقی» دیگربار دوانگاره شرق/غرب را برجسته میکند؟ بدین منظور نویسنده باتمرکز بر کتاب میاده (2003) نوشته جین سسون بهبررسی گفتمان حاکم برغرب پساترور میپردازد تا علل پیدایش تاریخی- فرهنگی و بازظهور ادبیات حرامسرایی را بررسی کند. چنین استدلال میشود که اگرچه غرب با انتشار بیسابقه این نوع آثار در دوران پساترور، دیگربار مدعی ایفای «مسولیت اخلاقی قوم سفید» نسبت به «زن شرقی» است، اما این گفتمان بهظاهر اخلاقی معطوف بهغیر نهتنها بهتغییر مفهوم «سوبژکتیویته» لیبرال منجر نشده، بلکه از تداوم گفتمان «هستیشناسانه امپریالیسمی» --یا «تقدم خود بر دیگری» --و در نتیجه آغار موج جدیدی از استعمارگری در غرب حکایت دارد.
خلاصه ماشینی:
اما آنچه اين جستار را متمايز و برجسته ميسازد از يک سو رويکرد انتقادي اين جستار نسبت به "بازنمايي " وضعيت زن شرقي و تلاش بر واشکني ساختار سلسله مراتبي زن غربي /زن شرقي با تکيه بر اصول فلسفه اخلاق لويناسي است ؛ فلسفه اي که ، علي رغم تلاش در راستاي گسترش نـقـد زبـان ادبـيات خـارجـي دوره شانزدهـم ، شـمـاره ٢٢، ، بــهار و تابســتان ١٤٥١٣٩٨ و The Veiled Bessellers: The Re-emergence of Harem Literature in the اصل تساوي اجتماعي در دوران جنگ سرد و پسااستعمار، با خوانشي وارونه از سوي منتقدان غربي به دستاويزي عليه "ديگري " غرب بدل شده است .
از نظر ويتلاک انتشار و فروش گسترده اين آثار (در نتيجه عنوان "پرفروش ها") در "غرب " پساترور صرفا "مصداقي " عامه پسند است که نـقـد زبـان ادبـيات خـارجـي دوره شانزدهـم ، شـمـاره ٢٢، ، بــهار و تابســتان ١٤٩١٣٩٨ و The Veiled Bessellers: The Re-emergence of Harem Literature in the مي کوشد "حمله نظامي " به شرق مسلمان را "به نام آزادي زنان دربند بنيادگرايي ِ اسلامي " توجيه کند (٢٥).