چکیده:
هدف اصلی از انجام این پژوهش، واکاوی اعاده اهمیت طبقه و تحلیلهای طبقاتی–اقتصادی در ادبیات نظری علوم سیاسی و اجتماعی با تمرکز بر دو پدیده یا نظریه «سیاست خیابان» و «خرده سیاست» با استفاده از نظریههای جامعهشناسان برجستهای همچون آصف بیات و آنتونی گیدنز است. در این پژوهش، نگارنده در صدد بوده که با روش پژوهش تحلیلی- نظری و استفاده از مصادیق عینی در عرصه جنبشهای اجتماعی به این پرسش پاسخ دهد که مهمترین عوامل موثر بر اعاده اهمیت طبقه و تحلیلهای طبقاتی در عرصه علوم اجتماعی و سیاسی در دو دهه اخیر چه بوده اند؟ یافتههای تحقیق آن است که در چند دهه اخیر، آمیزهای از عواملی همچون جهانیشدن و جهانیسازی اقتصادی و تجاری و سیاستگذاریهای غلط حکومتها در عرصههای اجتماعی و اقتصادی در جهان، بهویژه در کشورهای در حال توسعه به تشدید نابرابری داخلی و بینالمللی بین کشورهای شمال و جنوب، بیکاری، بیعدالتی و فقر فزاینده، کاهش شدید در استانداردهای رفاهی زندگی، افزایش بهای خدمات اجتماعی و مانند آن، انجامیده است. در بستر بیاعتمادی فزاینده به احزاب سیاسی، جنبشهای اجتماعی با مشارکت و بسیج گروههای میانی و صنفی آسیب دیده اقتصادی و اجتماعی (خرده سیاست) در میادین عمومی و خیابانها (سیاست خیابان) با محوریت اصول عدالتخواهانه اجتماعی و اخلاقی، سیاستهای کلان در عرصه بینالمللی و ملی را به چالش و نقد جدی گرفتهاند. در این میان، حتی مطالبات کنشگران هویتی یا قومی و مذهبی نیز ابعاد اقتصادی و اجتماعی یافتهاند. گرچه طبقه اهمیت خود را باز یافته اما هرگز در شکل تقلیلگرایانه و دترمنیستی عصر جنگ سرد نخواهد بود.
خلاصه ماشینی:
در این پژوهش، نگارنده در صدد بوده که با روش پژوهش تحلیلی- نظری و استفاده از مصادیق عینی در عرصه جنبشهای اجتماعی به این پرسش پاسخ دهد که مهمترین عوامل موثر بر اعاده اهمیت طبقه و تحلیلهای طبقاتی در عرصه علوم اجتماعی و سیاسی در دو دهه اخیر چه بوده اند؟ یافتههای تحقیق آن است که در چند دهه اخیر، آمیزهای از عواملی همچون جهانیشدن و جهانیسازی اقتصادی و تجاری و سیاستگذاریهای غلط حکومتها در عرصههای اجتماعی و اقتصادی در جهان، بهویژه در کشورهای در حال توسعه به تشدید نابرابری داخلی و بینالمللی بین کشورهای شمال و جنوب، بیکاری، بیعدالتی و فقر فزاینده، کاهش شدید در استانداردهای رفاهی زندگی، افزایش بهای خدمات اجتماعی و مانند آن، انجامیده است.
در عصر جهانی شدن و فناوریهای نوین ارتباطی، نوعی پیوند بین تجلی خرده سیاست در سطوح فردی و میانی در فضای سایبری و شبکههای اجتماعی و فضاهای فیزیکی یعنی خیابان و میادین عمومی روی داده است، تقارن و پیوند این دو عرصه، corpotocracy sub - politics micro - politics سبب همافزایی سیاسی برای انعکاس مطالبات و نارضایتیهای اقتصادی و اجتماعی تودههای شهری و مردم در حاکمیت و نهادهای تصمیمگیر شده است.
البته جهانی شدن، سراسر تهدید و چالش نبوده است بلکه این فرایند و انقلاب ارتباطات و اطلاعات، فرصتهای خوبی برای تجلی بهتر پویشهای مبارزاتی در سطح خرد و میانی فراهم کرده است؛ در همین ارتباط میتوان به تعامل گروههای صنفی-حرفهای محلی با همتایان جهانی یعنی انجمنها و تشکلات مدنی و صنفی جهانی برای آماج قرار دادن پیامدهای منفی اقتصادی و اجتماعی جهانی شدن و حکومتهای life politics emancipatory reflexivity ناکارآمد و پیشبرد عدالت و نقد نابرابریها اشاره کرد.