چکیده:
در پارهای از زند بند دوازدهم یسن سی و سه، نام ایزد «بهمن» با صفت griftār و گونة خطی دیگری همنشین شده است. griftār را در این بند «پذیرنده، گیرنده» معنی کردهاند. در این مقاله با توجه به معانی griftan و griftār، نشان داده شده است که griftār در این پاره صفت مفعولی به معنی «قابل درک، محسوس» است و از طریق عبارات و جملات سایر متون فارسی میانه، ارتباط این صفت با بهمن نشان داده شده است. در پایان برای این واژه و گونة خطی پس از آن، خوانش griftārōmand به معنی «قابل درک، محسوس» پیشنهاد شده است.
In the 12th paragraph of the 33rd Zand of Yasna, the name of the god “Bahman” has been followed by the adjective griftār and another word whose spelling and meaning are not so clear. griftār has been rendered “acceptor” and “recipient”. In this article, with respect to the meanings of griftan and griftār, it is suggested that griftār is a passive participle and its meaning is “perceivable”. The connection between this adjective and Bahman will be demonstrated by surveying sentences and phrases from Middle Persian texts. At the end, it will be proved that this word and that one which follows it, should be read griftārōmand and this latter one be rendered as “perceivable”.
خلاصه ماشینی:
این پیچیدگی در متون زند، یعنی ترجمهها و تفسیرهای اوستا، بهویژه زند گاهان دوچندان میشود، زیرا ترجمة گاهان به زبان فارسی میانه ترجمهای تحتاللفظی است و مترجمان در انتخاب معادل پهلوی به ظاهر واژههای اوستایی و وجه اشتقاقی که برای آنها میپنداشتهاند توجه کردهاند.
در ترجمة فارسی آتش نیایش، که آن نیز ازروی متن فارسی میانه در سالهای 1600-1800 میلادی انجام گرفته (Dhalla, 1965: ix)، این جمله چنین ترجمه شده است: «ای بزرگتر مینو، عاقل بهمن را بگیرم» (Darmesteter, 1883: 309).
3. 4 ارتباط griftār با بهمن در متون فارسی میانه بهمن با صفت griftār همراه نشده است (Gray, 1929: 33-34; Dhalla, 1972: 228-231)، اما agriftār در شایست نشایست، فصل پانزدهم، بند سوم (Kotwal, 1969: 57, text: 26)، برای اورمزد، بهمن، و سایر امشاسپندان ذکر شده است: zardōšt guft kū tō agriftār ud wahman ud ardwahišt ud šhriwar ud spandarmad ud hurdād ud amurdād agriftār.
بنابر متون فارسی میانه، بهمن و گاه دیگر امشاسپندان درقالب مادی تجلی کردهاند و بدین طریق محسوس و قابلدرک شدهاند: در داستان زندگی زردشت در دینکرد هفتم، فصل سوم، بند 51 به بعد (Madan, 1911: 624-625؛ آموزگار و تفضلی، 1384: 82-84) و نیز در زادسپرم، فصل 21، بند چهارم (راشدمحصل، 1385: 67، 206-208، 490-491؛ آموزگار و تفضلی، 1384: 136) بهمن در پیکر مرد زیباچهرهای با جامة ابریشمین دربرابر زردشت ظاهر شده و با او سخن گفته است.
از متن اوستایی این بند چندین ترجمه در دست است: Bartholomae, 1905: 38; Humbach and Ichaporia 1994: 47; Kellens and Pirart 1988: 124; Insler, 1975: 53.