چکیده:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین مولفههای احساس تنهایی نوجوانان دختر بر اساس تجارب زیستهی آنان بود.
روش: پژوهش حاضر، از نوع کیفی بود و جهت اجرای آن از روش پدیدارشناسی استفاده شد. نمونهگیری به صورت هدفمند بود، به این صورت که پرسشنامه ی احساس تنهایی UCLA بر روی نوجوانان دختر با میانگین سنی 16 سال اجرا شد و 30 نفر از افرادی که نمرات بالاتر از برش در احساس تنهایی داشتند به عنوان جامعه پژوهش انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش مصاحبه بود، پس از 15 مصاحبه و کدگذاری با استفاده از نظریهی زمینهای، دادهها به اشباع رسید.
یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که مولفههای احساس تنهایی نوجوانان دختر به ترتیب عبارتند از: 1. احساس تنهایی خانوادگی 2. احساس تنهایی ارتباطی/ اجتماعی3. احساس تنهایی هیجانی/ فردی. با توجه به نتایج مصاحبه و بررسی عمیق تجارب دختران نوجوان از احساس تنهایی، به نظر میرسد آنان بیشتر از احساس تنهایی در محیط خانواده مثل احساس طرد شدن، شنیده نشدن، سرزنش شدن و همچنین عدم اعتماد خانواده به آنان رنج میبرند. در ارتباطات و محیط اجتماعی، احساس عمیق برآورده نشدن نیاز به همدم، هم صحبت، همراه و حامی دارند، از احساس عدم اشتراک با دیگران رنج میبرند، از برقراری ارتباط با دیگران ناتوان هستند و در جمع احساس تنهایی میکنند. همچنین به لحاظ هیجانی و فردی احساساتی چون بیاعتمادی به دیگران، نا امیدی و تسلیم شدن در برابر تنهایی را تجربه میکنند و از ابراز احساسات خود ناتوان هستند.
نتیجهگیری: احساس تنهایی خانوادگی، بخش مهمی از احساس تنهایی نوجوانان دختر را شکل میدهد و پس از آن به ترتیب عامل ارتباطی/ اجتماعی و هیجانی/ فردی. با توجه به اینکه این پژوهش در بافت فرهنگی کشور ایران صورت گرفته است، به منظور پیشگیری و یا درمان احساس تنهایی نوجوانان دختر، ضروری به نظر میرسد که این مولفهها در مداخلات درمانی و برنامههای آموزشی مورد توجه قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
بحث و نتیجهگیری نگاهی به پژوهشهای پیشین نشان میدهد که مطالعهی رحیم زاده و همکاران(1390) پس از مصاحبه با دانشجویان عامل هیجانی/فردی، ارتباطی (ارتباط با دیگران، خانواده و دوستان)، مذهبی/ معنوی و احساساتی را به عنوان مؤلفههای احساس تنهایی معرفی کرده اند که مورد اول با نتایج پژوهش حاضر هم سو است.
همسو با نتایج پژوهش خوئی نژاد و همکاران (1386)، قمری کیوی، درگاهی، قاسمی، درگاهی و قاسم زاده ( 1393) و لعلی فاز و عسگری (1387)، نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که والدینی که سبک فرزندپروری مستبد و سهل گیر دارند؛ یعنی انعطاف ناپذیرند، به فرزندان خود آزادی نمی دهند و مقررات روشنی ندارند، از تنبیه و سرزنش استفاده می کنند یا بی توجه هستند و گرمی و حمایت گری والدین مقتدر را ندارند، نوجوانانی با احساس تنهایی بیشتر دارند.
همچنین پژوهش جانسون و همکاران (2001) نشان می دهد که افزایش تعارض بین والدینی در خانواده باعث افزایش احساس تنهایی نوجوانان دختر و پسر می شود، که نتایج پژوهش حاضر با آنها همسو است.
نتایج پژوهش حاضر در مورد پیشقدم نشدن در برقراری ارتباط و کناره گیری به عنوان راهبرد حفاظت از خود با نتایج پژوهش پیراسته، پیراسته و نصرآباد(1391) همسو است، نتایج آنان نشان میدهد که اضطراب ناشی از ارزیابی منفی اجتماعی، پیشبینی کنندهی خوبی برای انزوای اجتماعی نوجوانان است.
نتایج پژوهش بابائی، فداکار، شیخ الاسلامی و کاظم نژاد (1394) و ژانگ و همکاران(2015) نشان میدهد که کاهش عزت نفس در نوجوانان، سبب احساس تنهایی در آنان میشود، چراکه افرادی که عزت نفس پایینی دارند، منزوی شده و از ارتباط با دیگران اجتناب میکنند، نتایج پژوهش حاضر، این یافتهها را تایید میکند.