چکیده:
نجات بشر، یکی از دغدغه های مهم ادیان الهی است، با این وصف آیا نجات اخروی انسان، صرفا وجه برونذاتی دارد یا علاوه بر آن و حتی مقدم بر آن، دارای وجه درونذاتی (فطری) هم میباشد؟ این مقاله در صدد است به روش توصیفی تحلیلی، ربط وثیق میان فطرت و نجات از نگاه ملاصدرا را تبیین کند. برای این منظور پس از بیان مختصر مفهوم فطرت و چیستی نجات، با ارائه چهار دلیل: 1. همپوشانی امور فطری سرنوشتساز با مولفههای نجات، 2. اصل تطابق و تفاهم عقل و شرع، 3. فطری بودن توحید و تقوی و عرضی بودن کفر و فسق در موجود انسانی، 4. خاستگاه مشترک نجاتجویی و کمالطلبی انسان، به توجیه نحوه ابتناء آموزه نجات بر فطرت در اندیشه صدرا پرداخته شده است. ماحصل تحقیق حاضر این است که اگر نسل بشر به فطرت مستقیم و اصیل خود بازگشت نموده و از تشخیص عقل سلیم و گرایش قلب سلیم تبعیت کند، همین حدّاقل آموزههای فطرت میتواند دستمایه نجات او شود. چه، فطرت در ادبیات شیعه، بهمثابه برنامه درونذاتی نجات انسان (پیامبر باطنی) تلقی شده است.
خلاصه ماشینی:
(صدرالدین شیرازی، 1981: 9 / 241 و نیز رجوع شود به موسوی خمینی، 1382: 101؛ مصباح یزدی، 1367: 2 / 43) ج) فطری بودن گرایش به عمل صالح (فضیلتطلبی) فطرت بهمثابه نیروی ادراکی در حوزه اخلاق مورد توجه بسیاری از متفکران بوده است، بدینمعنا که انسان فطرتا قادر به درک و تمییز خوبی و بدی و خیر و شر است و ذاتا میل به نیکوکاری و خیر و فضیلت دارد و تحتتأثیر انجام اینگونه کارهای اخلاقی احساس خودارزشمندی و کرامت ذاتی و بهجت روحی میکند.
بنابر دیدگاه ملاصدرا در باطن نفس ناطقه انسان، نیرویی نهفته است که اگر درست بهکار گرفته شود، اخلاق خوب و زیبا را میشناسد و التزام به آنها را از کمالات نفسانی خود شمرده و خیر و صلاح و سعادت دنیوی و اخروی آدمی را وابسته به آنها میداند، اخلاق بد و زشت را نیز تشخیص میدهد و ارتکاب آنها را از رذایل روحی خویش تلقی نموده و شقاوت و هلاکت دنیا و آخرت انسان را نتیجه حتمی آنها ارزیابی کرده، لذا اجتناب جدی از این خلقیات قبیح و نازیبا را ضروری میشمارد.
فطری بودن توحید و تقوی و عرضی بودن کفر و فسق در موجود انسانی ملاصدرا براساس نظریه فطرت به نجات حداکثری انسانها در حیات پس از مرگ (اثباتناپذیری خلود و عذاب جاودانه برای عموم) قائل شده و اعتقاد دارد ازآنجاکه، ایمان و تقوی، ذاتی وجود آدمیان (اعم از سعدا و اشقیا) و کفر و فسق عرضی آنهاست، کفر و فسق بهمثابه امور عرضی، تناسب و سنخیتی با ذات توحیدی اولاد آدم ندارد و دیر یا زود اوصاف عرضی ساحت وجود آدمی، مغلوب و تسلیم مختصات ذاتی او (فطرت) خواهند شد و درنتیجه اکثریت به رستگاری جاوید نائل خواهند شد.