چکیده:
امروزه اطلاعات و دانش با زندگی بشر چنان درهم آمیخته شده است که عصر حاضر را عصر اطلاعات نامیدهاند. طبق گفته آلوین تافلر بی سواد قرن 21،کسانی نخواهند بود که خواندن و نوشتن نمیدانند،بلکه کسانی هستند که نتوانند یاد بگیرند یا یاد دهند.در این شرایط نقش انسان در سازمان و نوع نگاه به او،سهم بسزایی در موفقیت یا شکست سازمان خواهد داشت.در مدیریت علمی تیلور،انسان چیزی جز ابزار کار تلقی نمیشد.با ظهور نهضت روابط انسانی،نوع نگاه به انسان تغییر کرد و به تدریج در کنار منابع مختلف سازمان چون منابع مالی،تکنولوژیک، اطلاعاتی و...منابع انسانی نیز مطرح شد.اکنون صحبت از سرمایه انسانی است.با آغاز هزاره سوم،هرروز نقش منابع انسانی پر رنگتر شده و اکنون از آن بهعنوان تنها عامل کسب مزیت رقابتی پایدار یاد میشود.این امر خصوصا"در اقتصاد دانش امروز پیش از پیش به حقیقت پیوسته است. در مقاله حاضر هدف بر آن است تا با تشریح شرایط جدید پیش روی مدیران منابع انسانی در اقتصاد دانشی، نقشها و چالشهای فرا روی مدیریت منابع انسانی شناسایی و تصویر نسبتا جامعی از وضعیت مدیریت منابع انسانی در آغاز هزاره سوم ارائه شود.
خلاصه ماشینی:
نحوه رقابت سازمانها در اقتصاد دانش مدار سازمانهای موفق در اقتصاد دانش مدار، باید در 3 سطح مختلف رقابت کنند و بر رقبای خود پیشی بگیرند: 1)رقابت در سطح احساس و شناخت ( Sensing Plane ) 2)رقابت در سطح متحرک سازی( Mobiliz- ing Plane ) 3)رقابت در سطح عملیاتی( Operating Plane ) در بالاترین سطح،سازمانها باید بهطور مداوم در جستجوی دانشی باشند که منجر به توسعه محصولات و خدمات جدید می شود.
فرصتهای پیش روی مدیریت منابع انسانی در اقتصاد دانش مدار دان تاپ اسکات(1996)معتقد است که مدیریت منابع انسانی بهطور عام و متخصصان منابع انسانی بهطور خاص، باید از شرایط و ویژگیهای منحصر به فردی برخوردار شوند تا بتوانند فرایند تغییر و تحول در سازمان را رهبری کنند.
تکامل سریع سیستمهای ارائه خدمات الکترونیک منابع انسانی سیب شده است تا اطلاعات بیشتر و به شکل و فرمت مناسبتری در اختیار کارکنان و مدیران قرار گیرد و آنها بتوانند از این اطلاعات در راستای منابع سازمان بهره بگیرند.
نقشها و چالشهای جدید مدیریت منابع انسانی سازمانها برای رقابت کارآمد در اقتصاد دانش مدار به نوعی از مدیریت منابع انسانی نیازمندند که مبتنی بر نقش باشد(یعنی همانند گذشته،به مسئولیتهای وظیفهای خاص وابسته نباشد)و مستقیما"در ایجاد قابلیتها و توانمندیهای سازمانی،ایفای نقش نماید.
جهت ایجاد این قابلیتها،چهار نقش اساسی زیر ضروری است:مباشر سرمایه انسانی،تسهیل کننده دانش،ایجاد کننده در اقتصاد دانش مدار،مدیریت منابع انسانی باید چهار نقش کلیدی را بازی کند:مباشر نیروی انسانی،تسهیل کننده دانش،رابطه ساز و متخصص در آرایش سریع.
چگونه میتوان تعهد کارگران دارای قرار داد بازار را کسب کرد؟ 4)مدیریت منابع انسانی باید مطمئن باشد که سرمایه انسانی سازمانی در دسترس و کارآمد است و بر ارزش آن افزوده میشود.
فعالیتهای مدیریت منابع انسانی نیز در اقتصاد دانشی نیازمند اتخاذ این رویکردهای جدید است.