چکیده:
یکی از صفات مؤثر در فاعلیت فاعل، صفت علم است که در این مقاله نقش آن از حیث امکان و چگونگی آن در فاعلیت خداوند مورد بررسی قرار میگیرد. در تبیین اصل تأثیر و چگونگی آن بین متکلمان و فیلسوفان دیدگاههای مختلفی وجود دارد. در این مقاله بعد از بحث از اصل امکان نقش علم در فاعلیت، پنج دیدگاه (فاعلیت بالقصد، بالعنایه، بالرضا، بالعنایه و بالتجلی) و چگونگی آن مورد تحلیل قرار میگیرد. همچنین تعریف متکلمان از فاعل بالقصد بودن خدا به معنای وجود داعی زاید مورد تحلیل قرار گرفته، خاطر نشان خواهد شد که تعریف فوق با تأمل دقیق در آن قابل توجیه و دفاع است.
One of the most effective attributes in the agency of agent is science that in this article, its role is examined in terms of the possibility and how of God's agency. There are different points of view in explaining the principle of influence and how it between theologians and philosophers. In this article, after discussing the principle of the possible of role of knowledge in agency, four views (intentional agency, agency by providence, agency by agreement, agency by manifestation) on how it is analyzed. The author also analyzes theologians' definition of the intentional agency of God as the means of the existence of added impulse and it will be noted that the above definition can be justified and defended with careful reflection.
خلاصه ماشینی:
ج) ذات خدا با وصف علم، علت فعل تفسیر فوق را میتوان در علم باری تعالی مدعی شد که علم پیشین الاهی فقط خصوصیت حکایت از معلومات آینده خود را دارد و آنچه باعث تحقق و ضرروت جهان ممکن از جمله افعال آدمی میشود، افزون بر صفت علم، دیگر صفات الاهی مانند قدرت، جود، عشق و حب، مشیت و اراده است که مجموعه آن علت فعل میشود.
اما بهجرئت میتوان مدعی شد که ممکن است مقصود متکلمان یا دستکم برخی از آنها چنین فاعلی نباشد که توضیح آن در نکات ذیل قابل ارائه است: الف) علم پیشین و ذاتی، متعلق قصد خدا: منظور متکلمان خدای فاعلی است که پیش از خلقت در ذات خود علم به کاینات و مصلحت و خیربودن آن داشته که خود چنین علمی به اضافه صفات کمالی دیگر مثل قدرت و جود موجب خلقت آن میگردد؛ لذا فاعل بالقصد را هم میتوان فاعل ذاتی نامید و اشکال فقدان مقصود «متعلق قصد» وارد نیست؛ چنانکه فلاسفه طرفدار فاعل بالعنایه و بالتجلی در توجیه صدورعالم معتقدند خدا با علم به ذات خویش- که جامع کمالات از جمله عالم به نحو بسیط است- و تعقل نظام احسن در ذات خود، مبدأ صدور فعل و عالم میشود.
به تقریر دیگر اینکه لحاظ «قصد» و «مقصود» و نقش آن در فاعلیت خدا در حد اقتضا یا علت تامه و الزام است، باید گفت با توجه به نکته پیشگفته (تفسیر و تحلیل قصد به علم به ذات به عنوان مبدأ جهان و نظام علمی و عینی) اشکال اضطرار (اکراه و جبر بیرونی) لازم نمیآید؛ چراکه عامل بیرونی قبل از خلقت متصور نیست تا موجب اضطرار در خدا گردد.