چکیده:
ﺑﺴﺘﺮ دﯾﻨﯽ در ﺟﺎﻣﻌﻪ اﯾﺮاﻧﯽ زﻣﯿﻨﻪ ای ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮای اﻗﺘﺪارﻣﻠﯽ اﺳﺖ. اﯾﻦ ﻣﻔﺮوض بحث اﺳﺖ ﮐﻪ ﻃﯽ آن
ﻧﮕﺎرﻧﺪه ﺑﻪ ﺑﺤﺚ ﭘﯿﺮاﻣﻮن ﺟﺎﯾﮕﺎه ﺑﻨﯿﺎدﯾﻦ دﯾﻦ در ﺟﺎﻣﻌﻪ اﯾﺮانی ﺧﻮاﻫﺪﭘﺮداﺧﺖ. واﻗﻌﯿﺖ آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﻃﯽ ﺳﻪ دﻫﻪ از ﻋﻤﺮ ﭘﺮﺑﺮﮐﺖ اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ دﻏﺪﻏﻪ دﯾﻦ و دﯾﻨﺪاری در ﻣﺠﺎﻣﻊ و ﻣﺤﺎﻓﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻪ ﮔﻮش ﻣﯽ رﺳﺪ. از زﻣﺎن
رﻓﺮاﻧﺪوم ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﯽ12 ﻓﺮوردﯾﻦ و ﺗﺄﺳﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﯽ ﺗﺎﮐﻨﻮن ﻫﻤﻮاره ﻣﺴﺎﻟﻪ ﺗﻌﺎﻣﻞ دﯾﻦ و ﺑﺨﺸﻬﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻧﻈﺎم از ﭘﺮﺳﺸﻬﺎی دوﻟﺘﻤﺮدان و ﻋﻤﻮم ﻣﺮدم ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺳﻼﻣﯽ در ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﯽ اﯾﺮان ﺑﻮده اﺳﺖ. ﻟﺬا ﻧﻮﺷﺘﺎر ﺣﺎﺿﺮ ﻗﺼﺪ دارد ﺟﺎﯾﮕﺎه دﯾﻦ در اﻗﺘﺪار ﻣﻠﯽ ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﯽ را ﺑﺮرﺳﯽ و ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻧﻤﺎﯾﺪ.
خلاصه ماشینی:
اقتدار ملي در کانون توجه دولت - ملت ها قرار دارد و واحدهاي ملي تلاش مي کنند منابع و روش هاي توليد و باز توليد اقتدار خود را گسترش دهند در دهه سوم از عمر پربار انقلاب اسلامي، البته سخن از اين دغدغه هايي که بنيان نظام بر آن بنا نهاده شده و قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران بر اساس اصول اول و دوم آن بر آن تاکيد دارد، نبايدخيلي غيرعادي جلوه کند.
بنابراين ميتوان گفت اقتدار ملي در حوزه داخلي به قدرتي که از سوي جامعه مورد قبول واقع شده و در قلمرو ملي نفوذ و حاکميت يافته و به قدرت مشروع و مقبول تبديل شده است و در حوزه خارجي به مجموعه توانايي هايي که در صحنه فرا ملي و بين المللي نهادينه شده تا بتواند منافع مهم و حياتي کشور را تأمين نمايد، اطلاق نمود .
تحولات پرشتاب جهان کنوني و ورود متغيرهاي متعدد در صحنه داخلي و بين المللي تأثيرگذار بر نظام جمهوري اسلامي ايران ، ما را بر آن ميدارد تا از روش هاي سنتي فاصله گرفته و با درنظر گرفتن همه مسائل ، چالشها و تهديدات داخلي و خارجي، الگوي راهبردي مشخصي رامبتني بر اصول وتعاليم ديني براي حفظ ، تحکيم و توسعه اقتدار ملي طراحي نمائيم تا براساس آن بتوان برنامه هاي هماهنگ و سياست هاي مفيد و مؤثري را تبيين و با دوره زماني مشخص به مورد اجرا گذاشت .