چکیده:
عدالت، واژهای با کاربردی موسع در حیطههای گوناگون دانش بشری میباشد، که پژوهش
دربارهی معنا، مفهوم و محتوای آن، از دیرباز تاکنون، مطمح نظر اندیشمندان مختلف واقع
از منظر « عدالت » گردیده است. جستار حاضر، واکاوی و تحلیل ماهیت و حقیقت مفهوم
افلاطون – به عنوان یکی از اساتید دوران کلاسیک اندیشهی سیاسی غرب – را عهدهدار
گشته است، تا با مطالعهی آثار گوناگون وی – که نظام فلسفی واحد و یکپارچهای، با نگرش
جامع را به وجود آورده است – به گونهای مستقل، بر این موضوع مهم تاریخی پرتو افکنده
و امکان نقد آن را فراهم نماید. و از این طریق، ضمن گوش زد نمودن اهمیت فرازمانی
مباحث بنیادین و فلسفی در حوزهی مسائل سیاست و اجتماع، آگاهی لازم در جهت پیمایش
گامهایی نو، بهخصوص در ساحت عدالت پژوهی را برای پژوهشگران جدید به ارمغان آورد.
در همین راستا، پس از بررسی معنا و مفهوم عدالت از منظر افلاطون و تبیین ارتباط آن با
مثال اعلای خیر – که علت وجودی و معرفتی تمامی مثل میباشد – به پارهای از نقدهایی
که میتواند بر این نگاه وارد آید اشاره شده است که از جملهی آن میتوان نقد پوپر مبنی بر
توتالیتر بودن نظام سیاسی افلاطون و فراشخصی بودن عدالت از منظر وی و همچنین مبهم
بودن ماهیت و محتوای مثال اعلای خیر را ذکر نمود.
The word ‘Justice’ is a definite important word because of its usage situation in all kinds of human acknowledgement. This word, its meaning, and its content was concentrated by uncountable researchers among the time. This research tries to have a comprehensive viewpoint on most of Plato's books and thoughts; to catch the aim of analyzing the ‘justice’ meaning and content then making the opportunity of critiquing it; Because of the importance of Plato in western classic schools of politic philosophy, and his comprehensive and totality of Plato's thought system. By this way, this paper shows the importance of fundamental and philosophical studies in the field of society and politic. Also, this paper results in progression in justice studies for new researches. Among this research, these steps are taken: analyzing the meaning of justice in the Plato's perspective, clarifying its relationship with supreme good idea _ which is the basis of the ideas theory_, pointing to some critiques in this theory _especially the critical view of popper which points the person-transcendency manner and totalitarian system of politics, ambiguity the nature and content of supreme good idea.
خلاصه ماشینی:
جستار حاضر، واکاوی و تحلیل ماهیت و حقیقت مفهوم «عدالت» از منظر افلاطون – به عنوان یکی از اساتید دوران کلاسیک اندیشهی سیاسی غرب – را عهدهدار گشته است، تا با مطالعهی آثار گوناگون وی – که نظام فلسفی واحد و یکپارچهای، با نگرش جامع را به وجود آورده است – بهگونهای مستقل، بر این موضوع مهم تاریخی پرتو افکنده و امکان نقد آن را فراهم نماید.
در همین راستا، پس از بررسی معنا و مفهوم عدالت از منظر افلاطون و تبیین ارتباط آن با مثال اعلای خیر – که علت وجودی و معرفتی تمامی مثل میباشد – به پارهای از نقدهایی که میتواند بر این نگاه وارد آید اشاره شده است که از جملهی آن میتوان نقد پوپر مبنی بر توتالیتر بودن نظام سیاسی افلاطون و فراشخصی بودن عدالت از منظر وی و همچنین مبهم بودن ماهیت و محتوای مثال اعلای خیر را ذکر نمود.
واژگان کلیدی: جامعهی آرمانی، ارزشهای اخلاقی، حقیقت عدالت، عدالت اجتماعی، عدالت کیفری، افلاطون درآمد پژوهش پیرامون موضوع عدالت و بهخصوص عدالت اجتماعی، علیرغم عقبهی تاریخی طولانی که دارد، هماکنون نیز به عنوان اصلیترین و مهمترین مبحث فلسفه سیاسی، طراوت خود را حفظ نموده است.
وجود چنین تمایل سیاسی عملگرایانه در افلاطون، موجب گشته است که وی در رسالهی جمهوری - به عنوان شورانگیزترین متن فلسفی موجود و یکی از بهترین آثار افلاطون – علاوه بر نظریهپردازی دربارهی نظام سیاسی مطلوب و معیارهای تحقق فضیلت عدالت در دولت و جامعهی سیاسی، راههای عملی رسیدن به چنین وضعیتی را نیز بهگونهای تفصیلی شرح و بسط دهد.