چکیده:
شیخ الرئیس ابن سینا، ازجمله فیلسوفان مسلمانی است که با تکیه بر مبانی فلسفی خود، به مسئله چیستی نفس، چگونگی بقای آن و استکمال نفس، توجه ویژه ای نشان داده است. پژوهش حاضر با پرسش از این که بوعلی سینا، چه رویکردی نسبت به مسئله استکمال نفس پس از مرگ دارد، مبانی فلسفی و موضع او در این موضوع را مورد بررسی قرار داده است. تبیین نسبت نفس و استکمال، در ضمن پرداختن به مسئله امکان استکمال در حیات پسین و جایگاه عقل فعال، مسیری است که برای تصویر استکمال نفس پس از مرگ جستجو شده است. حاصل آن که اگرچه جناب شیخ، به صراحت در این خصوص سخنی به میان نمی آورد، اما با عطف نظر به آراء او، چنین برداشتی امکان پذیر است و نفس شناسی استکمال محور بوعلی ظرفیت آن را دارد که استکمال نفس را به عوالم پسین تعمیم دهد. از منظر شیخ، نفس ناطقه مفارق از بدن، به حکم این که موجودی مجرد است و هر موجود مجرد عین آگاهی و ادراک است، برخوردار از مشاهده و ادراک امور عالم ملکوت بوده و این مشاهده به معنای اعم، فعل نفس ناطقه به شمار می رود. این فعل همواره انجام می شود و دوام آن مستلزم دوام استکمال نفس خواهد بود؛ هرچند به نظر می رسد، استکمالی که شیخ از آن سخن می راند، از حد تغییر و تبدل عرضی فراتر نمی رود.
خلاصه ماشینی:
خواجه نصيرالدين طوسي ، در توضيح همين مهم عنوان مي کند که نفس ناطقه چون با واسطه هاي زيادي موجود شده و به همراه حدوث ماده ، حادث مي شود، لاجرم در آغاز وجود همراه با قوه و نقصان است و کمالاتش از وجودش متأخر است ، براي به فعليت رساندن اين قوا، آلات جسماني ، پذيرش افاضات جوهري عقلي را براي نفس ممکن مي سازد و در نتيجه استکمال تحقق مي يابد(همان جا).
افاضه عقل فعال بر نفس و درنتيجه حدوث صور مجرد در نفس را اراده کرده است (ابن سينا، ١٤٠٤هـ ج ، ج ٢، ص ٣٢١ـ٣٢٢؛ همو، ١٣٧٥الف ، ج ٢، ص ٣٦٤)؛ بنابراين ، وقتي بوعلي فردي را عالم به معقولات معرفي مي کند، منظور آن است که فرد هرگاه بخواهد، مي تواند صورت هاي معقول را در ذهن حاضر کند.
با فراهم شدن استعداد و قابليت در نفس ، با توجه به فيض مدام عقل فعال ، نفس مستعد به نحو مدام و مطلق ، مدرک کليات خواهد بود و حد يقفي نمي توان براي آن تصور کرد، چراکه نفس همواره مدرک است و اعم از همراهي با بدن يا رهايي از آن ، استکمال و ادراک مدام براي نفس محقق است و حتي شايد بتوان گفت با کنار رفتن پرده هاي مادي و ممکن شدن مشاهده مراتب عالي وجودي شرايط براي استکمال نفس پس از مفارقت از بدن مهياتر نيز مي شود، چراکه شيخ الرئيس در آثار خود به اين مهم اشاره کرده است که نفس تنها به هنگام تفرد ذات و تجرد از ملابست با ماده که مانع از ادراک صريح و تمام ذاتش مي شود، عاقل حقيقي خواهد شد(همو، ١٤٠٤هـ الف ، ص ٨١)، يعني پس از مفارقت از بدن ممانعتي که بدن براي نفس در رجوع به ذات و ادراک خويشتن خويش داشت مرتفع مي شود.