چکیده:
فوتوریسم یکی از مهمترین جنبشهای هنری اوایل قرن بیستم در ایتالیا است که ریشه در فلسفه دارد و بر سیاست اثرگذار میشود. هدف از این مقاله شناخت، تحلیل و نقد مبانی معرفت شناختیِ جنبش فوتوریسم است. اندیشه نیچه بیشترین تاثیر را بر فوتوریسم داشت. نگرش آریگویانه نیچه به زندگی از طریق ارجی که او بر ارزش-های رویکرد دیونوسوسی مینهد و نقد وی از اخلاق فضیلت محور بر اساس نظریه اراده معطوف به قدرت، وفق استنباط فوتوریستها مطالعه و بررسی شده است. رویکرد سیاسی به اندیشه نیچه در جنبش فوتوریسم به اوج میرسد.در نتیجه پژوهش مشخص میشود که برخی از مفاهیم کلیدی فلسفه نیچه مورد تفسیر و تعبیر خاصی قرار گرفته اند و به گونه ای خوانش شدهاند که نظام حکومتی فاشیسم و سیستمهای حکومتی اقتدارگرای مشابه را توجیه کنند. هنر فوتوریسم در جهت تهییج تودهها و ستایش جنگ پیش رفت و یکی از عوامل ایجاد جنگ، خشونت و اِعمال استبداد شد و مهر تاییدی بود بر حکومت فاشیسم.
Futurism is one of the most important artistic movements of the early twentieth century in Italy, which is rooted in philosophy and affects politics. The purpose of this article is to identify, analyze and critique the epistemological foundations of the futurism movement. The interpretation of Nietzsche's thoughts had the greatest impact on Futurism. Analysis and critique of epistemological foundations of futurism According to Nietzsche's philosophy, we first studied the Dionysusian approach, then the critique of morality and values, and ultimately the power-directed will according to the futurists' perception. The concepts and concepts of Nietzsche's philosophy that have influenced the movement of futurism are described. As a result of the research, it becomes clear that some of the key concepts of Nietzsche's philosophy have been interpreted and interpreted in a way that is justifiable in order to justify the federal system of fascism and similar authoritarian government systems. The art of futurism went on to excite the masses and praise the war and was one of the factors of the creation of war, violence and tyranny, and it was an affirmation of the rule of fascism
خلاصه ماشینی:
نگرش آريگويانه نيچه به زندگي از طريق ارجي که او بر ارزش هاي رويکـرد ديونوسوسـي مينهد و نقد وي از اخلاق فضيلت محور بر اساس نظريـه اراده معطـوف بـه قـدرت ، وفـق اسـتنباط فوتوريسـتها مطالعـه و بررسي شده است .
هرچند نيچه در تاريخ فلسـفه مواضـع ضـد معرفـت شناسـانه اتخـاذ مـيکنـد و خـود را ضـد فيلسوف ميداند، اما برخي از نظريات او مستقيما در حوزه معرفت شناختي قرار ميگيرند؛ ماننـد اراده معطـوف به قدرت ، بازگشت جاوداني همان و منظرگرايي ٣ و برخي نيز به گونه اي مورد خوانش هاي معرفت شناسانه واقع ميشوند؛ همچون نظريه هنر نيچه ، نقد اخلاق و ارزشها، نيهيليسم و ...
اين پژوهش بر آن است تا از ايـن منظـر، جنبه هاي معرفت شناختي فلسفه نيچه در جنبش فوتوريسم تحليل و نقد شوند.
(Nietzsche,1954,5) هنرمندان فوتوريسم هنر خود را ديونوسوسي ميپنداشتند آز آن جهت که اين هنر پاسخي است به زندگي مدرن ، مظاهر تکنولوژي در شعر و نقاشي فوتوريسـتي سـتوده مـيشـد و آنهـا ايـن را برآمـده از روح زمانـه اي ميدانستند که از آن برآمده اند.
جنگ ، توصيف آن همچون کار مردان و اشراف زادگان و پذيرفتن ضمني آن در بخش هاي مختلف فلسفه اش قابل فهم مـيشـود و انتقـاد نيچـه از اخـلاق مسـيحي روشـن مـيشـود کـه مسـتلزم ارج گـذاري بـه ضـعيفان و خوارشماري قدرت و نيروورزي است به باور نيچه اين دسته از فيلسوفان ، هنرمندان و متفکران کـه بنمايـه هـاي اخلاق مسيحي را در کار خود گسترش داده اند، سرچشمه آن چيزي هستند که به گفتـه او بـه انحطـاط آن روز اروپا ختم شده است .