چکیده:
یکی از مهمترین مسائل ادبی چند دهة اخیر ایران، چاپ رمانها و داستانهای زنان است. این آثار گاهی با رویکردی فمینیستی و کاربرد پررنگ اسطورههای مؤنّث، اوضاع جدیدی را نشان میدهد. بلقیس سلیمانی ازجمله زنان داستاننویس است که در داستانهای خود از اسطوره بهره فراوانی بردهاست. پژوهش حاضر با روش توصیفی– تحلیلی و مرور بر همة آثار بلقیس سلیمانی در پی تحلیل چگونگی و دلایل بازسازی و بازآفرینی مضامین و روایت های اسطورهای در آثار این نویسندة زن معاصر است. پس از تأمّل در داستانهای سلیمانی، این نتیجه حاصل شد که او از اسطورهها و کهنالگوها به شیوههای گوناگون و البتّه با هدف اجتماعی بهره میبرد. وی در نشان دادن بیسامانی شخصیتهای داستانی که نسخهای از افراد جامعهاش هستند و نیز برای مبارزه با فرهنگ زنستیز جامعة مردسالار، احساس مسئولیت میکند و اسطورهپردازی را چون ابزاری برای دفاع از هویّت زنان و بیان اهداف و خواستههای خویش برمیگزیند که بسامد اسطورههایی چون گیاه پیکری زنانه، باروری و آنیما و آنیموس در آنها بسیار است.
One of the most important literary issues of Iran in the last few decades is the publication of women's novels and stories. This work presents a new situation with a feminist approach and a strong application of female myths. Belgheys Soleymani is one of the women storytellers who has greatly used myths. The present study, with a descriptive-analytical method and a review of all the works of Belgheys Soleymani, seeks to analyze how and what the reasons for reconstruction and recreation of the themes and mythical narratives in the works of this contemporary female author. After brooding upon Belgheys Soleymani’s stories, it was concluded that he used myths and archetypes in a variety of ways, albeit with a social purpose. She has a responsibility to show the unreliability of fictional characters who are copies of her community and to combat the narcissistic culture of patriarchal society, and heralds myths as a means of defending women's identities to express their goals and desires, they have a high frequency of myths such as female bodybuilding, fertility and anima and animus. <strong> </strong>
خلاصه ماشینی:
وی در نشان دادن بیسامانی شخصیتهای داستانی که نسخهای از افراد جامعهاش هستند و نیز برای مبارزه با فرهنگ زنستیز جامعة مردسالار، احساس مسئولیت میکند و اسطورهپردازی را چون ابزاری برای دفاع از هویّت زنان و بیان اهداف و خواستههای خویش برمیگزیند که بسامد اسطورههایی چون گیاه پیکری زنانه، باروری و آنیما و آنیموس در آنها بسیار است.
چنانکه گفته شد، پژوهشهای زیادی دربارة این نویسنده انجامشدهاست، امّا تاکنون هیچ خوانش اسطورهای و کهنالگویی و نیز زنانهای توأماً از مجموع آثار وی صورتنگرفتهاست؛ بنابراین، پژوهش حاضر درصدد تحلیل چگونگی و دلایل بازسازی اسطورههای زنانه در آثار سلیمانی است.
رمان خالهبازی شخصیتهای اصلی داستان، ناهید و مسعود، چند سال پس از ازدواج برای به فرزندی گرفتن یکی از کودکان خانوادهای فقیر به روستا میآیند؛ امّا با دیدن خواهر بیمار او و وضعیت خانواده منصرفمیشوند و مسعود به اصرار خانواده خود با زنی دیگر به نام سیما پیمان زناشویی میبندد تا پدر شود.
در همة آثار سلیمانی، نگرش انتقادی به وضعیت زن در اجتماع و خانواده بهچشممیخورد؛ امّا نویسنده در رمان خاله بازی از زبان شخصیتهای اصلی و فرعی، این دغدغة خویش را بهوضوح بیشتری بیانمیکند که در ادامه تنها به چند مورد اشارهمیشود: «ناهید میگوید: چرا ما سرانجام زندگی را زیر سایة مرد رفتن و توله پسانداختن میدانیم؟» (سلیمانی، 23:1387) «یک روح نرینه بر تمام سطوح فرهنگ و اقتصاد ما حاکم است و همین روح است که مشخّص میکند زنها چهکارکنند» (همان: 145).
همچنین بازتاب باورهای عامّه که خود ریشه در بینش اسطورهای معتقدان بدان دارد، شکل دیگر نمود اسطوره در آثار این نویسنده است.