چکیده:
پایان یافتن جنگ سرد و ناتوانی تئور یهای مسلط روابط بی نالملل از پی شبینی تحولات شکل گرفته، منجر به شکلگیری روندی انتقادی نسبت به مفروضات پوزیتیویسم شد و براساس آن، این مسئله مطرح شد که برای درک تحولات منطقهای و بین المللی نیازمند چش ماندازی تازه هستیم. در پژوهش اخیر در راستای تحلیل نظری این سوال اصلی برآمد هایم که تئور یهای روابط بی نالملل پس از پایان جنگ سرد و بالاخص حادثه 9 چه تحول پارادایمی در نگاه به تحولات نوین داشت هاند و یافته های دهه اخیر بیشتر / 11
بر چه بستری از مفاهیم کارآمد برای تجزیه و تحلیل مسائل تاکید دارند. در راستای سوال اصلی این فرضیه مورد تحلیل قرار گرفته است که پس از جنگ سرد و بالاخص حادثه 11 سپتامبر، نظریات نوین با انتقاد نسبت به ناکارایی نظریات پوزیتیویسم (واقعگرایی نوواقعگرایی) به سمت سطوح تحلیل منطق های و اهمیت یافتن مسئله هویت در تجزیه و تحلیل تحولات بینالملل حرکت کرد هاند. یافت ههای پژوهش بیانگر آن است که نخست، برخلاف نظریات اثباتی، نظریات نوین بیش از هر چیز جنبه اجتماعی و بیناذهنی دارند. به عنوان ابزاری راهبردی برای اهداف کنشگران جهانی نظیر ایالات / دوم، حادثه 11 متحده تبدیل شد. سوم، برای درک تحولات نوین، نیازمند تئوری ها و تعابیری هستیم که سطح تحلیل منطق های را در کانون نظری خویش قرار دهند. چهارم، مسئله هویت در دهه اخیر بیش از هر چیز با هویت درآمیخته است و تقابلهای جهانی و منطقهای حاکی از اهمیت آن است که میتوان در نمونه های نظیر هویت اسامی در روابط ایران و هند
آن را مشاهده نمود.
The end of cold war and disability of governed theories on the international correlations established through forecasting evolutions, caused formation of criticizing trend about positivism assumptions. Based on this theory, there is a need for a modern view for analyzing and understanding regional and in-ternational revolutions. The research investigates the issue that what are evo-lutional paradigms after the modern changes in the international correlation theories after cold war and specially the September 11 attacks and what is the emphasis of the recent decade findings about efficient concepts for analyzing issues. Based on the main question of the research, the main question is that after cold war and specially September 11 attack, the modern theories have moved toward analyzing (criticizing positivism theories) realism, neorealism, toward regional analysis levels and the importance of entity in analyzing in-ternational changes. The research results demonstrate that unlike positivism theories, modern theories have social and international relations. Secondly, September 11 attacks is considered as a guideline for worldwide actors goals such as the U.S.A. third, in order to understand the modern evolutions we need theories and concepts that emphasize regional analysis. Fourth, the is-sue of entity in the new decade is mixed with the issue of entity and universal and regional conflicts show that it is possible to observe it in Islamic sample such as correlation between Iran and India.
خلاصه ماشینی:
تحول پارادایمی در قرن بیست و یکم ؛ تحلیل منطقه ای و نقش امنیتی هویت (با تأکید بر حادثه ١١ سپتامبر) مهدی شاهین مظفر حسیوند چکیده پایان یافتن جنگ ســرد و ناتوانی تئوریهای مســلط روابــط بین الملل از پیش بینی تحولات شکل گرفته ، منجر به شکل گیری روندی انتقادی نسبت به مفروضات پوزیتیویسم شــد و براساس آن ، این مسئله مطرح شــد که برای درک تحولات منطقه ای و بین المللی نیازمند چشــم اندازی تازه هســتیم .
در راستای سوال اصلی این فرضیه مورد تحلیل قرار گرفته اســت که پس از جنگ ســرد و بالاخص حادثه ١١ ســپتامبر، نظریات نوین با انتقاد نســبت به ناکارایی نظریات پوزیتیویسم (واقع گرایی نوواقع گرایی) به ســمت سطوح تحلیل منطقه ای و اهمیت یافتن مسئله هویت در تجزیه و تحلیل تحولات بین الملل حرکت کرده اند.
در دهه های نخستین قرن بیستم ، آرمان گراها با ناتوانی در پیشگیری جنگ جهانی اول و دوم به مرور صحنه نظری را بیش از پیش برای واقع گرایان خالی نمودند و این نظریه در جهت حفظ منافع قدرتها با حمایت قدرتهای حامی وضع موجود توانست چندین خود را تنها پارادایم مورد اجماع فضای آکادمیک جهت پاسخ دهی به معماها معرفی نماید.
به طور کلی با تسامح می توان اشتراکاتی را برای آنها بر شمرد که عباتند از: تأکید بر دولت به عنوان کنشگر اصلی و توجه کمتر به ســازمانهای غیر دولتی و مردم نهاد، کنار نهادن ارزش های اخلاقی در تبیین منافع کنشگران ، جدایی ذهن و عین در تحلیل امر سیاسی ، تأکید بر مادیت ، توجه بیش از حد بر مقوله نظامی امنیت نسبت به سایر ابعاد، توجه به مفهوم آنارشی و خودیاری ، درجه دوم بودن اقتصاد، فرهنگ و اجتماع ، عدم توجه جدی به ابعاد داخلی کنشگران ، توجه به غایت مفهوم بقا، توجه بیش از حد به قدرتهای بزرگ و حفظ وضع موجود.