چکیده:
ﭘﺲ از ﻣﺸﺮوﻋﯿﺖ و ﮐﺎرآﻣﺪی، اﻗﺘﺪار رﮐﻦ ﺳﻮم ﻫﺮ ﻧﻈﺎم ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. اﻗﺘﺪار ﺑﻪﻃﻮر ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﯾﺎ ﻏﯿﺮﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺑﺮ اﺑﻌﺎد اﻣﻨﯿﺖ ﻣﻠﯽ اﺛﺮﮔﺬار اﺳﺖ. ﯾﮑﯽ از اﺑﻌﺎد ﻣﻬﻢ اﻣﻨﯿﺖ ﻣﻠﯽ ﺑﻌﺪ ﺳﯿﺎﺳﯽ آن ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻮاﻧﺎﯾﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺮای اﺳﺘﻤﺮار ﺑﺨﺸﯿﺪن ﺑﻪ وﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎی ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺑﻨﯿﺎدﯾﻦ ﺧﻮدش در ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﺘﺤﻮل، دﻻﻟﺖ دارد. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎ ﻫﺪف ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺗﺄﺛﯿﺮات ﻧﺎﺷﯽ از اﻗﺘﺪار ﻣﻠﯽ ﺑﺮ اﻣﻨﯿﺖ ﺳﯿﺎﺳﯽ در ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﯽ اﯾﺮان ﺑﻪ اﻧﺠﺎم رﺳﯿﺪه و در ﺻﺪد ﭘﺎﺳﺦﮔﻮﯾﯽ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺳﺌﻮال اﺳﺖ ﮐﻪ»اﻗﺘﺪار ﻣﻠﯽ ﭼﻪ ﺗﺄﺛﯿﺮی ﺑﺮ اﻣﻨﯿﺖ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﯽ اﯾﺮان دارد؟« و ﺑﺮ اﯾﻦ ﻣﻔﺮوض اﺳﺘﻮار اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﻦ اﻗﺘﺪار ﻣﻠﯽ و اﻣﻨﯿﺖ ﺳﯿﺎﺳﯽ در
ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﯽ اﯾﺮان راﺑﻄﻪ ﻣﻌﻨﺎداری وﺟﻮد دارد. ﻧﻮع اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﮐﺎرﺑﺮدی، روش آن ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ و ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری آن ﺷﺎﻣﻞ 130 ﻧﻔﺮ داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن ﻣﻘﻄﻊ دﮐﺘﺮی داﻧﺸﮕﺎه ﻋﺎﻟﯽ دﻓﺎع ﻣﻠﯽ اﺳﺖ. ﺑﺮای ﺟﻤﻊ آوری اﻃﻼﻋﺎت از روش ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﻋﻠﻤﯽ و ﺗﺨﺼﺼﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. اﺑﺰار ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﻣﺤﻘﻖ ﺳﺎﺧﺘﻪ ای ﺣﺎوی 24 ﺳﺆال ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ اﻣﻨﯿﺖ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺮای ﺗﺠﺰﯾﻪ وﺗﺤﻠﯿﻞ دادهﻫﺎ ﻋﻼوه ﺑﺮ آﻣﺎر ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ از آﻣﺎر اﺳﺘﻨﺒﺎﻃﯽ ﭘﯿﺮﺳﻮن و ﻓﺮﯾﺪﻣﻦ اﺳﺘﻔﺎده ﮔﺮدﯾﺪه اﺳﺖ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺑﻪ دﺳﺖ آﻣﺪه ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﺪ ﮐﻪ اﻗﺘﺪار ﻣﻠﯽ ﺑﺮ اﺑﻌﺎد اﯾﺪة دوﻟﺖ، ﭘﺎﯾﮕﺎه ﻣﺎدی، ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ، ﻧﻬﺎد ﻫﺎی ﺳﯿﺎﺳﯽ و ﺣﺎﮐﻤﯿﺘﯽ اﻣﻨﯿﺖ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺟﻤﻬﻮری اﺳﻼﻣﯽ اﯾﺮان ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ دارد و ﺑﺎﻻﺗﺮﯾﻦ رﺗﺒﻪ ﺗﺄﺛﯿﺮﭘﺬﯾﺮی ﺑﻪ اﯾﺪه دوﻟﺖ اﺧﺘﺼﺎص ﯾﺎﻓﺘﻪ و اﺑﻌﺎد ﻧﻬﺎد ﻫﺎی ﺳﯿﺎﺳﯽ، ﺣﺎﮐﻤﯿﺘﯽ، ﭘﺎﯾﮕﺎه ﻣﺎدی و ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ اﻣﻨﯿﺖ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺑﻪ ترتیب در مراتب بعدی قرار دارند.
خلاصه ماشینی:
نتايج به دست آمده نشان ميدهد که اقتدار ملي بر ابعاد ايدة دولت ، پايگاه مادي، فيزيکي، نهادهاي سياسي و حاکميتي امنيت سياسي جمهوري اسلامي ايران تأثير مستقيم دارد و بالاترين رتبه تأثيرپذيري به ايده دولت اختصاص يافته و ابعاد نهادهاي سياسي، حاکميتي، پايگاه مادي و فيزيکي امنيت سياسي به ترتيب در مراتب بعدي قرار دارند.
نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران مبتني بر بنيان ها و اصول تفکر اسلامي تأسيس گرديده و از همين رو است که اقتدار ملي براي چنين نظامي بايد بر همين مبنا و اصول تعريف شود بنابراين در اين پژوهش تلاش ميگردد تا ضمن دستيابي به شناخت دقيق و جامع مفهوم اقتدار ملي، تأثير آن بر امنيت سياسي جمهوري اسلامي ايران مورد بررسي قرار گيرد.
وقتي از منظر ملي به موضوع اقتدار نگريسته شود به ناچار ابعاد فراملي يا بين المللي آن نيز بايد مورد توجه واقع شود، چرا که دولت – ملت ها در فضاي بين الملل زيست ميکنند و منافع هر کشور در عرصۀ ملي وقتي مورد احترام ديگر بازيگران واقع ميشود که نظام سياسي آن کشور از اقتدار لازم برخوردار باشد ضمن اينکه اين موضوع از رابطه معکوس نيز برخوردار است يعني به هر ميزاني که يک نظام بتواند در عرصۀ بين المللي منافع کشورش را تأمين کند، به همان ميزان بر اقتدار ملياش در حوزة داخلي نيز افزوده خواهد شد.