چکیده:
جامعه شناسی ادبیات، شاخه ای از جامعه شناسی است که به رغم سنت دیرینة ادبی و آثار ادبی فراوان در تاریخ ایران، چندان که باید و شاید در میان خانواده علوم اجتماعی گسترش نیافته است. این عدم گسترش، هم در حوزه نظری (تئوریک) به چشم می خورد، هم در حوزه تحقیقات تجربی. در حوزه نظری با حدود و ثغور رشته جامعه شناسی گونه های ادبی و رویکردهای نظری جامعه شناختی به آثار ادبی چندان روشن نیست. در عرصه پژوهش تجربی نیز تحقیقات، عمدتا تنها به گونه (ژانر) ادبی داستان بلند (و با اندک تسامحی رمان) محدود شده و دیگر گونه های ادبی عموما مورد غفلت قرار گرفته اند. مدعای اصلی مقاله حاضر این است که صرف نظر از رویکرد نظری ما در سبک شناسی و جامعه شناسی ادبیات، هر گونه ی ادبی ویژگی هایی دارد که باید هنگام تحلیل مورد توجّه سبک شناسان و جامعه-شناسان قرار گیرد. در این مقاله، به بررسی اجتماعی ـ سیاسی و سبکی آثار زویا پیرزاد، نویسنده معاصر ارمنی تبار، با توجّه به روش ساختگرایی گلدمن می پردازیم. در این شیوه، محتوای اثر ادبی و رابطه آن با جامعه ای بررسی می شود که اثر در آن خلق شده است و به جای توصیف محتوای اثر ادبی، به بررسی محتوا و رابطه آن با جهان نگری در یک دوران خاص پرداخته شده است. لذا در این رمان به اختصار به روحیات و شرایط زندگی مردم و تبیین پدیده ها، رفتارها، ساخت ها و فرازونشیب های اجتماعی ـ سیاسی زندگی شخصیّت های رمان اشاره شده است. رمان بازتابی از زندگی روزمره جامعه و طبقات اجتماعی را به تصویر کشیده است. پیرزاد، جهان نگری، فاصله طبقاتی، دیدگاه و جایگاه زنان در جامعه، و هم چنین عقاید روشنفکران جامعه را به خوبی در این رمان نشان می دهد.
Sociology of Literature is a branch of sociology that has not spread much among the social sciences in spite of the long tradition of literary and literary works in Iranian history. This lack of expansion exists both in the theoretical domain and in the field of empirical research. In the theoretical field, sociological theoretical approaches to literary works are not very clear. In empirical research, research is also limited to only long stories, and other literary types are generally absent. In this article, it is claimed that, regardless of the theoretical approach in literature and stylistics, any literary features have to be considered when analyzing by Stylists and sociologist. In this article, we examine the social, political and style aspects of the works of ZoyaPirzad, a contemporary Armenian writer, according to the method of constructivism of Goldman. In this method, the content of the literary work and its relationship with the society are studied, the effect of which has been created and instead of describing the content of literary work, the content and its relationship with the worldview in a particular era are discussed. Therefore, this novel briefly refers to the morale and living conditions of the people and the explanation of the phenomena, behaviors, constructs and ups and downs and social and political afflictions of the life of the characters of the novel.
خلاصه ماشینی:
با توجه به این که رویکردهای جامعهشناسانه در تحلیل آثار پیرزاد نقش بسزایی دارد و همچنین آثارش تبلور مسائل عصر و اجتماع خودش است و به خصوص نقش زن را در اجتماع روز به خوبی نشان میدهد، از این رو با توجه به روش ساختگرای تکوینی لوسین گلدمن، میتوان این اثر ادبی را نقد و تحلیل جامعهشناختی و سبکشناسی نمود.
» (سحابی،1379: 2) تلاش ما در بررسی سبکشناسی و جامعهشناسی ادبیات اثر زویا پیرزاد، با عنایت به پیوند ناگسستنی هنر و جامعه، توجه به رویکرد ساختگرایی تکوینی بوده که مورد تأکید لوسین گلدمن، از پیروان جورج لوکاچ است.
3-در کنار این دو مسیر پژوهش، مسیر سومی نیز وجود دارد که اگرچه به نحوی حاشیهای به پدیده ادبی مربوط میشود، اما اثر ادبی را همان قدر پدیده اجتماعی میداند که آفرینش فردی را، که آن هم تا حد زیادی آفرینش جمعی است.
به عقیده وی اثر ادبی به یک گروه تعلق دارد نه تنها به یک نفر (به نام نویسنده)؛ و این طبقه اجتماعی خود عضوی از ساختار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعهای است که در آن زندگی میکند.
»(همان:77) 5-گلدمن در روش خود دو مرحله را برای بررسی اثر ادبی معرفی میکند (تحلیل جامعهشناسی رمان) مرحله اول دریافت و درک اثر ادبی و توجه به ساختار آن است.
زندگی زنان در بستر اجتماع، تحت تأثیر این ارزشها و مسائل قرار دارد و موجب محدود شدن حضور آنان در جامعه، امکان اظهار شایستگیهای ذاتی و اثبات هویت واقعی خود میشود و از سوی دیگر سبب میشود که از آزادی عمل کمتری نسبت به مردان برخوردار شوند و در برابر تضییع حقوق خود و یا قوانین بنا شده توسط مردان، حالت منفعلانه در پیش گیرند.