چکیده:
از جمله مباحث بین رشتهای پرچالش در عصر ما، گفتگو از طبیعت و مبانی فلسفی نگاه به آن است که در حیطهی گفتمان محیطزیست طرح میگردد. تصرفات گوناگون و گاه بحرانساز در طبیعت، به مبانی نگاه به طبیعت بازمیگردد. برخی نگاه انسانمحورانه نسبت به طبیعت دارند و بنای آنان بر این است که طبیعت دشمن انسانهاست و میباید از هر طریقی بر آن غلبه نمود. نگاه دیگر مبنی بر آن است که طبیعت امانت الهی در نزد ماست و میباید با نگاه محبتآمیز با آن برخورد نمود و چون مادری مهربان به آن نگریست و تصرفات در آن نیز باید امانتمدارانه باشد. دو نگاه فوق قدمتی چند هزارساله دارد و طرح آن در آیینهای یهودی و مسیحیت که الهامبخش نگاه امروز غرب به طبیعت است، به عنوان مبداء نگاه دینی مورد گفتگوی این مقاله است. اجمالاً دیدگاه یهود و دیدگاه مسیحیت شاخه رم، متکی بر نگاه غلبه و قاهرانه بر طبیعت است و دیدگاه مسیحیت شاخه یونان و اسلام مبتنی بر نگاه محبتآمیز و امانتمدارانه نسبت به طبیعت و محیطزیست میباشد.
Among the most challenging interdisciplinary discussions in our era is the conversation about nature and philosophical foundations on the way to look at it that is discussed in the domain of environmental discourse.Various and sometimes crisis-making interventions in nature is rooted in the bases of the way of looking at nature. Some have a anthropocentric approach toward nature based on which nature is the enemy of human beings and must be defeated one way or another. Another view is based on this statement that the nature is divine trusts for us and should be treated with a lovely vision and be looked upon as a kind mother and interventions in its regard should be conducted trustworthily. These two views are of thousands of years' history and their expression in Judaism and Christianity based on which the current view in west is inspired, is the topic of the present article as the starting point of religious look in this regard. Briefly speaking, the Jewish view and the Christian view of the Roman branch are based on the defeating and forceful approach toward nature and the viewpoint of Christianity in the Greek branch and Islamic one are based on a loving and trustworthy approach as regards the nature and the environment.
خلاصه ماشینی:
همه اين تلشها ناشي از مبارزه با نگرشي است که عمدتاً در غرب نسبت به مقوله محيط زيست و طبيعت وجود داشته است که برخي از انديشمندان نگرش ديني را عامل تخريب محيط زيست تلقي کردهاند(١٩٦٧١٥٥,white)١ و البته چنين ادعايي خيلي هم دور از حقيقت نيست زيرا بسياري از انديشمندان يهودي و مسيحي که تابع مکتب فکري کليسايي غير يوناني – هلنيستي بودند برداشتي انسان محورانه و چيرهجويانه نسبت به طبيعت داشتند در حالي که شاخه اقليت نگرش مسيحي و قاطبه انديشمندان اسلمي نگاهي متفاوت نسبت به طبيعت داشته و با نگاه امانتدارانه و احترام به طبيعت نگريستهاند.
حذف متافيزيک و گرايش به پوزيتيويسم عدم توجه به ابعاد معنوي زندگي بشري که ما از آن به عنوان متافيزيک ياد ميکنيم و توجه به ابعاد فيزيکي زندگي روزمره و تقليل نقش متافيزيک به يک فلسفه خردگرايانه و 1 کمک کار علوم طبيعي و رياضي و فراموش کردن نقش اساسي متافيزيک به عنوان نقاد مشکلت انسان مقابل علم که مخلوق خود انسان است، جامعه بشري را با مشکلت عديده روبرو نموده است(١٩ : ١٩٢٥, E-A-Burt)، در بحث از مبناي اين انحراف فکري ناچار از بيان نقش ديدگاه مسيحي و يهودي به عنوان نماد زيربنايي انديشه غربي هستيم که زيربناي شاخه اکثريت فلسفه در نگاه به طبيعت ميباشد، در اين مورد از زبان برخي فلسفه غربي همين اعتراف را ميتوان ملحظه نمود.