چکیده:
شکل شهری بیانگر نحوه توزیع فضایی فعالیتها در مناطق شهری میباشد. با توجه به تاثیرپذیری شکل شهری از مسائل مدیریتی و خصوصیات محیطی، اقتصادی و اجتماعی جوامع، سنجش ساخت و شکل شهر بابل میتواند یکی از عوامل تاثیرگذار در موفقیت برنامهریزان شهری در مازندران و شهر بابل محسوب شود. رویکرد پژوهش به لحاظ هدف پژوهش توسعهای میباشد. دادههای پایه اغلب از طرحهای توسعه شهری بابل استخراج شدند. تحلیل دادهها با استفاده از شاخصهای مختلف، شکل شهری در شش منطقه شهر بابل انجام شد. تحلیلها نشان داد که در مناطق با الگوی کاربری منظمتر (مناطق شمالو غرب) فشردگی و تراکم ناخالص شهری بیشتر است و اختلاف بارزی از حیث شاخصهای سنجش شکل شهری بخصوص فشردگی و پیچیدگی بین مناطق شهری بابل مشاهده نشد. تحلیلهای همبستگی نیز را بطه قوی را میان بیشتر شاخصهای فضایی نشان میدهد. در مجموع عواملی نظیر نقش غالب شهری (تجاری و دانشگاهی و بخصوص بازار)، ترکیب کاربریها، مالکیت، عدم اجرای دقیق ضوابط و آئین نامههای شهرسازی، ناکارآمدی طرحهای توسعه شهری در حوزه کالبدی سبب ایجاد نوعی آشفتگی در بخش اعظم بافت شهری بابل شده شدهاند و با توجه به روند پرشتابی که توسط ساخت و سازهای بیرویهی عمودی و تقاضای روزافزون تراکم مازاد در پیش گرفته شد، نشانهایهایی از انحراف در ماهیت اصلی فرم جدید آنها دیده میشود.
The urban form represents the spatial distribution of activities in urban areas. Considering the impact of urban design on management issues and environmental, economic and social characteristics of communities, measuring the construction and form of the city of Babol can be one of the factors influencing the success of urban planners in urban areas of Mazandaran province and Babol city. The research approach in this research is development research. Data analysis was performed using various indicators, urban form in six areas of Babol city. The analysis showed that in areas with more regular use patterns (north and west), density and urban gross densities are higher and there is no significant difference in terms of indicators of urban form, especially compression and complexity between Babol urban areas. Correlation analyzes show a strong relationship between most of the spatial indices. In general, factors such as the primary role of the city (commercial and academic, and especially the market), land use pattern, ownership, lack of strict implementation of urban planning rules and regulations, the ineffectiveness of urban development plans, have caused a disturbance in most of the urban fabric of Babol and due to the accelerated trend taken by uncontrolled vertical construction and the ever-increasing demand for excessive compression, there are signs of deviation in the new form.
خلاصه ماشینی:
در مجموع عواملي نظير نقش غالب شهري (تجاري و دانشگاهي و بخصوص بـازار)، ترکيـب کاربريها، مالکيت ، عدم اجراي دقيق ضوابط و آئين نامه هاي شهرسازي ، ناکارآمدي طرح هاي توسعه شهري در حوزه کالبدي سبب ايجاد نوعي آشفتگي در بخش اعظم بافت شهري بابل شده شده اند و با توجه به روند پرشتابي که توسط ساخت و سازهاي بي رويه ي عمـودي و تقاضـاي روزافزون تراکم مازاد در پيش گرفته شد، نشانه هايي از انحراف در ماهيت اصلي فرم جديد آنها ديده مي شود .
بافت شهر بابل عمدتا از نوع بافت ارگانيک با کوچه هاي پرپيچ و خم و باريک ، قطعات تفکيکي نامنظم مي باشد که به تبعيت از عوارض طبيعي زمين و حد مالکيت ها شکل گرفته است و همچنين شکل ساخت و ساز در آن بسيار 1- urban sprawl 2- Intensive city 3- Patch 4- toolsPatch 5- Two-tailed test متنوع مي باشد.
علاوه بر اين بافت نيمه ارگانيک با با بلوک هاي منظم با ضوابط خاص که در حد فاصل آنها يک فضاي عمومي همانند پارک و فضاي سبز در نظر گرفته شده و بيشتر در نقاط شمالي شهر مشهود مي باشد نيز شکل گرفته است ( زيستا ، ١٣٧٩ ،٢٣-٢).
(Elkin, et all, 1991,76) (به تصویر صفحه رجوع شود) شکل ٣- ميزان فشردگي (٢٠٠٧١٨٦,Huang) 43 1-urban contiguity شاخص ضريب فشردگي شکل هر يک از بلوک ها و قطعه بندي ١ چشم انداز کلي شهر را محاسبه مي کند و دامنه آن بين ٠ تا ١ مي باشد.
(به تصویر صفحه رجوع شود) شکل ٥ - تخلخل (٢٠٠٧١٨٧,Huang) بررسي موقعيت استقرار و ميزان وجود فضاي خالي در مناطق مختلف شهر بابل نشان مي دهد که توزيع يکساني در خصوص فضـاهاي بـاز و قابل توسعه و پارک هاي درون شهري وجود ندارد .