چکیده:
ناپدید سازی اجباری اشخاص یکی از جرائم بسیار جدی و در موارد متعدد جنایتی بینالمللی است که عمدتاً توسط دولتها علیه مخالفان انجام میگردد. این پدیده که هم در زمان جنگ و هم در زمان صلح قابلیت ارتکاب دارد، عمدتاً شهروندان را هدف خشونت قرار میدهد و با ایجاد حالت عدم اطلاع و عدم اطمینان از وجود مجنیعلیه، او و خانوادهاش را تحت تأثیر قرار میدهد. بر این اساس در نوشتار حاضر ضمن مفروض قلمداد کردن مفهوم ناپدید سازی اجباری، فرضیه مقاله با رویکردی توصیفی به دنبال اثبات این گزاره است که اگرچه درصد کمتری از قربانیان مستقیم این جرم را زنان و کودکان تشکیل میدهند، لکن بیشترین صدمات و آسیبها را از ارتکاب این جنایت زنان و کودکان متحمل میشوند. درواقع پس از بررسی عملکرد نهادهای قضایی و شبه قضایی بینالمللی اثبات میگردد که ارتکاب ناپدید سازی اجباری اشخاص، به طرز قابلتوجهی قربانیان را از حقهای بشری متعددی ازجمله حق حیات، حق افراد به شناسایی شخصیت حقوقی، حق منع شکنجه و رفتارهای غیرانسانی و حق به دانستن حقیقت محروم مینماید.
Enforced Disappearances of Persons is one of the very serious crimes, and in some cases, it is international crimes which may be done by governments against their opponents. This crime which may be done both in wartime and in peacetime, puts civilians increasingly targets of violence, and affects their families by creating an unknowing and uncertainty state of the existence of the victim. Accordingly, in the present paper, while assuming the notion of forced disappearance, the hypothesis of the paper seeks to prove that, although a small percentage of the direct victims of this crime are women and children, the women and children incurred greatest damage and injuries from committing the crimes. Indeed, after examining the procedures of judicial and quasi-judicial international institutions, it is proven that the commission of the forced disappearance of individuals significantly deprives victims from many human rights such as the right to life, the right of individuals to identify the legal personality, the right to prevent torture and inhuman treatment, and the right to know the truth.
خلاصه ماشینی:
مقاله حاضر بـا مفـروض داشـتن مقـدماتی کـه در خصـوص ناپدیـد سـازی اجبـاری ارائه شد٤، به دنبال پاسخ به این پرسش است که قربانیان این جـرم چـه کسـانی هسـتند و چگونه حقوق زنان و کودکان در ارتکاب این جنایت تحت تأثیر واقـع شـده و بـا ارتکـاب ناپدید سازی اجباری چه حقوقی از قربانیان نقض می گردد.
para ,٢٠١٢ ,or Involuntary Disappearances گاهی اوقات زنان هنگامی که به همراه یک فـردی کـه هـدف ناپدیـدی اجبـاری اسـت ، دسـتگیر مـی شـوند و بـه صـورت اجبـاری ناپدید می شوند.
para ,١٦٤٨/A/HRC ,٢٠١١ ,General Assembly) بـه عبـارت دیگر، کودکان به سه صورت قربانی جنایت ناپدید سازی اجباری می گردند: ١.
para ,٢٠٠٥ ,Dissenting Opinion of Judge Trindade) در این مورد دیوان به این نتیجه رسـید کـه ناپدیـد سـازی اجبـاری حقـوق موردحمایـت کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر چون حق آزادی ، حـق بـه رفتـار انسـانی و حـق حیـات (the rights to liberty, humane treatment and life) را نقض می کنـد (٧٩٠ .
p ,٢٠١٦ ,١/NGO/٣١/Human Rights Council, A/HRC) حـق دیگـری کـه در صـورت ارتکاب ناپدید سازی اجباری نقض می گردد، «حق به حقیقت » است کـه بـه نفـع قربانیـان مستقیم ناپدید سازی اجبای و همچنین به نفع بستگان و جامعه شکل گرفتـه اسـت .
Declaration on the Protection of All) Persons from Enforced Disappearance, 1992, Art. 1(2)) در قضایای بسیاری که جرم ناپدید سازی اجباری ارتکاب یافته است ، مراجع قضایی و شبه قضایی بین المللی بـه نقـض حـق حیـات در پروسـه ایـن جنایـت حکـم نمـوده انـد.