چکیده:
مسالة خشونت علیه زنان که در دنیای معاصر به صورت معضلی جدی مطمح نظر نظام های شاخص عدالت کیفری قرار گرفته است، دارای پیامد های مختلف: جسمانی، روانی و اجتماعی و فرهنگی می باشد. چالشی که به علت کم توجهی و عدم حمایت بایسته، فزونی یافته است. در کشور ما نیز، نظر به وجود زمینه هایی چون: فشار اقتصادی بر سرپرست و اعضای خانواده، کمبود اشتغال و شیوع بیکاری، استعمال مواد مخدر و روان گردان، تهاجم رسانه ای، مهاجرت و حاشیه نشینی، فقر فرهنگی وعدم توسعه سواد رسانه، اختلالات شخصیتی در افراد و تنوع طلبی، رفتارهای خشونت آمیز، ناشی از این آسیب ها، به صورت عمدی یا غیر عمد درون یا خارج از محیط خانواده ها، به وقوع می پیوندد. این رفتارهای خشونت آمیز، بعضا منجر به ضرب و جرح های شدید، لطمه روحی و حتی وقوع جنایت های آنی غیرقابل جبران، همچون: قتل، قطع عضو و سقط جنین، می گردد. اقدامات پیشگیرانه و حمایتی در مقابل رفتارهای خشونت آمیز علیة زنان، یک فرآین گسترده است که لازم است بیشتر نهادهای اجتماعی و ذی اثر، در آن دخیل باشند.
در مقاله کنونی که به شیوه توصیفی- تحلیلی نگارش یافته است، پس از معرفی آسیب های ناشی از جرم خشن بر زنان، به طور خاص بر محور «خشونت جسمانی علیه بانوان»، به مطالعه نقش حمایتی نیروهای پلیس جمهوری اسلامی ایران در این راستا می پردازد. کشف به موقع جرم، پیگیریی قضایی مجدانه، حمایت قانونی از زنان بزه دیده خشونت جسمانی و همچنین، اتخاذ تدابیر مناسب در راستای کاستن از لطمات ناشی از عمل مجرمانه، توصیه ووضع مقررات کیفری و حقوقی مرتبط، از زمره راهکارهای مناسب، جهت کاهش صدمات وارده بر این قشر از زنان می باشد. شایسته است پلیس ایران در کنار سایر نهادها و مراجع قانونی ذی ربط، در قالب مدد جستن از ابزارهای قهری و غیرقهری دراختیار خود، از طریق ایجاد دوره های آموزشی مفید فایده برای پرسنل خود (از جمله در حوزه: کشف جرم، تعقیب مجرم، بازرسی، تفتیش، بازجویی و تفهیم اتهام)، نیز با الهام ازآموزه های نوین جرم شناختی و روانشناختی، حمایت درخور توجهی از زنان قربانی خشونت، بنماید.
خلاصه ماشینی:
رویکردی بر بایسته های اقدامات پلیس ایران در حوزة حمایت افتراقی از زنان قربانی خشونت جسمانی بشری محمدی فرد * 1 چکیده مسألة خشونت علیة زنان که در دنیای معاصر بـه صـورت معضـلی جـدی مطمـح نظـر نظام های شاخص عدالت کیفری قرار گرفته است ، دارای پیامد هـای مختلـف : جسـمانی ، روانی و اجتماعی و فرهنگی می باشد.
زنان بزه دیده خشونت بدون شک ، جزء بـزه دیـدگان ویـژه هسـتند؛ ایشـان بـه جهـت قرارگرفتن در موقعیت ضعیف تر جسمی و روانی ، عدم توانایی دفاعی یا قـابلیتی محـدود، جذابیت های خلقتی و غریزی ، ترس از هتک حیثیت اجتماعی و شرایط خاص بـارداری و قاعدگی ، بیش از مردان مورد هجمه و تجاوز قرار گرفته و هزینه ارتکاب جرم علیـة آنـان ، نازل می باشد.
معهذا شایان ذکر است در حوزه مقررات جزایی با صبغه ی پیشینی ، مقرراتی چون : الزام به پرداخت نفقه (ماده ١١٠٦قانون مـدنی ) از سـوی زوج ، تامین جانی و حیثیتی زوجه (مواد ١١١٥و١١١٦قانون مدنی )، الزام زوج به طـلاق بـا اثبات وجود شرایط عسر و حرج (ماده ١١٣٠قانون مدنی )، بیان امکان جدایی بـا تقاضـای زوجه (ماده ١١١٩قانون مدنی )، تاکید بر استقلال اقتصـادی زن (مـاده ١١١٨قـانون مـدنی )، پیش بینی مهریه از سوی قانونگذار با هدف تامین حقوق مالی زن (ماده ١٠٧٨قانون مدنی )، مقابله کیفری با مزاحمان خیابـانی (مـاده ٦١٩قـانون مجـازات اسـلامی - تعزیـرات ١٣٧٥)، حمایت از زنان باردار در مقابل خشونت های فیزیکی (ماده ٦٢٢قانون مجـازات اسـلامی - تعزیــرات ١٣٧٥)، مجــازات تــرک انفــاق زوجــه (مــاده ٦٤٢قــانون مجــازات اســلامی - تعزیرات ١٣٧٥)، الزام به ثبت واقعه ازدواج و طلاق بـا هـدف جلـوگیری از سـوء اسـتفاده مردان نسبت به زنان (ماده ٦٤٥قانون مجازات اسلامی - تعزیرات ١٣٧٥)، تعریـف ضـمانت اجــرای جزایــی بــا مــردان فریبکــار در ازدواج (مــاده ٦٤٧قــانون مجــازات اســلامی - تعزیرات ١٣٧٥)، تلاش هایی اگرچه ناکافی به منظور پیشـگیری از قـرار گـرفتن بـانوان در معرض خشونت می باشد.