چکیده:
ناکامی نظام استبدادی در پاسخ به نیازهای جامعه ایران که از اوایل قرن نوزدهم آغاز شده بود منجر به شروع جریان اصلاح و سرانجام جنبش مشروطهخواهی گردید. هدف این جنبش که با همکاری بخشهای تاثیرگذار جامعه همچون روحانیون و روشنفکران به موفقیت رسید ایجاد یک نظام سیاسی مبتنی بر دموکراسی پارلمانی در سایه نظام مشروطه سلطنتی و توجه به اصول شرع بود؛ اما در تحقق این هدف ناکام ماند. سوال این پژوهش که با روش کتابخانهای و رویکرد توصیفی ـ تحلیلی به آن پرداخته شده، این است که آیا دولت انگلستان در ناکامی جنبش مشروطه نقش داشته یا نه؟ یافتههای تحقیق نشان میدهد حمایت اولیه این دولت از جنبش مشروطهخواهی فریبی بیش نبود و تداوم نداشت همچنین برخورد خصمانه روسها با مشروطه، بدون هماهنگی انگلیس امکان موفقیت نمییافت.
فشل النظام الاستبدادی فی تلبیة متطلبات الشعب الایرانی الذی بدأ منذ أوائل القرن التاسع عشر، ادی الی انبثاق تیار اصلاحی، وأفضی الی انطلاق الحرکة الدستوریة. کان هدف هذه الحرکة التی تکللت بالنجاح بالتعاون مع القطاعات المؤثرة فی المجتمع مثل علماء الدین والمتنورین، هو ایجاد نظام سیاسی یقوم علی الدیمقراطیة البرلمانیة فی ظل نظام الحرکة الدستوریة الملکیة مع الاستنارة باصول الشرع؛ غیر أن هذه الحرکة اخفقت فی تحقق هذا الهدف. هذا البحث الذی أنجز بالاسلوب المکتبی وبمنهج وصفی ـ وتحلیلی، طرح سؤالا مفاده: هل کان لحکومة بریطانیا دور فی اخفاق الحرکة الدستوریة أم لا؟ تکشف المعطیات التی توصل الیها هذا البحث أن الدعم الذی تلقته الحرکة الدستوریة من الحکومة البریطانیة لم یکن سوی خدعة ولم یستمر طویلا. کما أن المواقف العدائیة للروس مع الحرکة الدستوریة، ما کان لها أن تنجح بمعزل عن التنسیق مع البریطانیین.
The failure of the tyrannical system to respond to the needs of Iranian society that began in the early nineteenth century led to the start of the reform process and eventually to the constitutional movement. The goal of this movement, which took place by the cooperation of influential sections of society such as clergies and intellectuals, was to establish a political system based on parliamentary democracy under the royal constitutional system and to adhere to religious principles, but failed to achieve that goal. The question of this research, which has been addressed by a library method and a descriptive-analytical approach, is whether the British government played a role in the failure of the constitutional movement. The findings of the study show that the government's initial support for the deceptive constitutional movement was no more and the continued hostility of the Russians to the constitutional revolution would not have been possible without British coordination.
خلاصه ماشینی:
سؤال اين پژوهش که با روش کتابخانهاي و رويکرد توصيفي ـ تحليلي به آن پرداخته شده، اين است که آيا دولت انگلستان در ناکامي جنبش مشروطه نقش داشته يا نه؟ يافتههاي تحقيق نشان ميدهد حمايت اوليه اين دولت از جنبش مشروطهخواهي فريبي بيش نبود و تداوم نداشت همچنين برخورد خصمانه روسها با مشروطه، بدون هماهنگي انگليس امکان موفقيت نمييافت.
هرچند واقعيت امر نيز اينچنين است اما انعقاد اين قرارداد به اين معنا نيست که انگليسيها با مشروطيت و رهبران آن، خصوصاً رهبران ليبرال جنبش، خصمانه رفتار کرده باشند، بلکه حتي در اين مرحله که انگلستان جنبش را وجهالمصالحه منافع خود قرار داد، ترتيبي اتخاذ کرد که پس از به توپ بستن مجلس از گروهي از آزاديخواهان راديکال، براي روزهاي آتي، پشتيباني به عمل آيد.
سابقه انگليس نشان داد اگر نظام مشروطه در مخالفت با شاهي که به روسيه علاقهمند است، باشد، انگليس از آن حمايت ميکند؛ اما بهدنبال ظهور جبههبنديهاي جديد در اروپا ـ در قالب قدرتگيري آلمان و اتحاد اين کشور با اتريش و ايتاليا ـ که مقدمات شروع جنگ جهاني را فراهم ميساخت، انگليس با هماهنگي فرانسه قرارداد 1907 را به اجرا گذاشت تا از سویی ايران را ميان خود و روسيه، به دو منطقه در شمال و جنوب و بيطرف مرکز تقسیم کند و ازسویدیگر دست روسيه را براي سرکوب انقلاب مشروطه باز بگذارد.