خلاصه ماشینی:
"اما قلمرو تاریکی این سرزمین در متنهای آغازین و برای زنده ماندن در قاموس گفتگوی جانوران و حیوانات در کتاب آراییها اولیه ادامه یافت،نمونهء مثال زدنی و بارز این تصاویر را از کتب مونسالاحرار تا کلیله و دمنه میتوان دنبال کرد، البته که بار حکایتهای اخلاقی کلیله و دمنه بر دیگر موارد آن قالب است،اما نکتهء مهم پیدا شدن اشکال تصویری جانوران در فرهنگ بصری ایران اسلامی است،و نمونه درخشان این بار تصویری که بر سنت تیموریان تأثیر گذاشت،نقاشیهای آل جلایر است که کیفیت بصری نقاشیهای آن قرابت شگفتی با آثار سده نهم خاصه در اجرا با کارهای محمد سیاهقلم دارد.
در بدو ورود به کشورهای اروپایی خاصه یونان،رم،ایتالیا،فرانسه و اسپانیا و قدم زدن در فضای شهری و بافت تاریخی آنها و یا در باز دید از موزهها، این سئوال را از خود خواهیم پرسید،چگونه این همه پیکرهها در قاموس سنگهای عظیم،مرمرها و قالبهای برنزی و یا مجسمهء اسبهای سرکش در میدانگاهی،که به روی دو پا به آسمان خیز بر داشتهاند،ساخته و پر داخته شده؟چگونه اینان به این توان ترسیم فیگوراتیو رسیدهاند؟چگونه این تناسبات این چنین دقیق پیش رفته است؟در مواجهه مستقیم با مجسمه داوود در فلورانس،این سوال جدیتر هم میشود،در فاصلهای که میکل آنژ به سنگ تیشه میزده است چگونه فهم دقیقی از فرجام این پیکرهء غول آسا را در سر داشته است؟درک این تناسبات با فاصله گرفتن و یا ترسیم آن با پیش طرحها و اتودها میسر نمیشود،یا حداقل این آثار این گونه پیش نرفتهاند،و آنچه به گونهء احساسی به عنوان روح اثر مینامیم،حاصل همین بداهگی و بیواسطگی و شهودی کار است، که نه میتوان درباره حدودش به استدلال سخن گفت و نه میتوان انکارش کرد."