چکیده:
نقد و نظریه ژانر از جمله مباحث مهم نظریه ادبی است که از زمان ارسطو تاکنون بدان توجه فراوان شده است. اهمیت این نظریه تا آنجاست که بخش عمده ای از اصول و مبانی زیبایی شناختی مکاتب بزرگ ادبی تحت تاثیر نظریه ژانر است و منتقدان این مکاتب قسمتی از مطالعات خود را به آن اختصاص داده اند. در این میان تقابل دو مکتب کلاسیسیسم و رمانتیسم در نظریه ژانر، اهمیت ویژه ای دارد. مطالعات پیشینی که به این موضوع پرداخته اند، رویکرد مکتب کلاسیسیسم به ژانرهای ادبی را تکنیکی و تجویزی و در مقابل، رویکرد مکتب رمانتیسم را فلسفی توصیف می کنند، اما درباره مولفه های فلسفی نظریه ژانر در مکتب رمانتیسم و مبانی فکری این نظریه، تبیین دقیقی ارائه نکرده اند. این پژوهش به دنبال تبیین و تحلیل مولفه های این رویکرد فلسفی و عوامل موثر در شکل گیری آن است. به بیان دیگر مولفه های این رویکرد فلسفی چیست و عوامل موثر در شکل گیری آن کدام است؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد که با توجه به فلسفه ذهن گرایانه کانت و نسبی گرایی تاریخی هردر، تحولات اجتماعی، فکری و فرهنگی دوره رنسانس همچون انقلاب صنعتی، رویکرد مکتب کلاسیسیسم به ژانرهای ادبی مورد تردید قرار گرفت و مولفه هایی همچون تاریخ گرایی، نظریه وحدت سازمند، توجه به نبوغ شاعر در خلق اثر ادبی، گرایش به فردیت و نگاه ذهنی و پدیدارشناسانه، به شکل گیری نظریه جدید ژانر در مکتب رمانتیسم انجامید.
The genre theory or generic criticism is an important issues of literary theory that has been considered on literary studies since Aristotle. This is so considerable that much of the aesthetic principles of the great literary schools have been influenced by it, and the critics studying these movements have devoted part of their studies to the genre theory. Among literary schools, the contrast between the classicism and romanticism is very important in the generic theory. Previous studies addressing this have described classicism’s approach to the literary genres as technical and prescriptive and in contrast the romanticism's approaches as philosophical. However, philosophical components of the genre theory in romanticism have not been thoroughly explained. This research seeks to explain and analyze the components of this philosophical approach and the factors that influence its formation. In other words, what are the components of romanticism’s philosophical approach and what are the factors affecting that? This study shows that the classicism's approach to literary genres was questioned due to Kant's subjective philosophy and Herder's historical relativism and also the social, intellectual, and cultural changes of the Renaissance, such as the industrial revolution and humanism and factors such as historicism, consistent unity theory, attention to the poet's ingenuity in the creation of literary work, individualism, and subjective and phenomenological view led to the formation of a new genre theory in the school of Romanticism.
خلاصه ماشینی:
عوامل مؤثر در شکل گيري نظرية فلسفي انواع ادبي در مکتب رمانتيسم * احمد رضايي جمکراني ** سيد حميد فرقاني دهنوي چکيده نقد و نظريه ژانر از جمله مباحث مهـم نظريـة ادبـي اسـت کـه از زمـان ارسـطو تاکنون بدان توجه فراوان شده است .
به بيان ديگر مؤلفه هاي اين رويکرد فلسفي چيست و عوامل مؤثر در شکل گيري آن کدام است ؟ نتايج اين پژوهش نشان مي دهد کـه با توجه به فلسفه ذهـن گرايانـه کانـت و نسـبي گرايـي تـاريخي هـردر، تحـولات اجتماعي ، فکري و فرهنگي دوره رنسانس همچون انقلاب صنعتي ، رويکرد مکتب کلاسيسيسم به ژانرهاي ادبي مورد ترديـد قـرار گرفـت و مؤلفـه هـايي همچـون تاريخ گرايي ، نظريه وحدت سازمند، توجه به نبوغ شاعر در خلق اثر ادبي ، گـرايش به فرديت و نگاه ذهني و پديدارشناسانه ، به شـکل گيـري نظريـة جديـد ژانـر در مکتب رمانتيسم انجاميد.
اما تأکيد بر فرديت خلاق هنرمند در نظريـه ژانـر رمانتيـک، ژانـر غنـايي را کـه در نظريه پيشين تقريبا ناديده گرفته شده بود، با توجه به بيان احساسات و عواطف شخصي در اين ژانر، به عنوان يکـي از ژانرهـاي رايـج و غالـب در دوره رمانتيـک مطـرح کـرد و گونه هاي اين ژانر همچون سانت در اين مکتب ، گسترش زيادي يافـت و در مقابـل نـوع تعليمي يا اعتقاد به کارکرد و نقش تعليمي ادبيات که به نوعي در خدمت تثبيت و تداوم هنجارهاي فرهنگي ، اجتماعي و سياسي نظام فکري حاکم است ، مورد بي تـوجهي برخـي از رمانتيکها قرار گرفت .