چکیده:
این پژوهش به موضوع نخبگان سیاسی و نوع رفتار آنها و پیامدهای آن بر ثبات سیاسی در ایران می پردازد. نظریه پردازان بسیاری درباره مبحث نخبگان و تیپ شناسی آنها نظریه پردازی کرده اند که بیانگر اهمیت این امر در حوزه جامعه شناسی بویژه جامعه شناسی سیاسی است. توجه به کارکرد و ریخت شناسی نخبگان باعث بوجود آمدن مکتب فکری نخبه گرایی در میان محققان رشته جامعه شناسی سیاسی شده است. درمورد عملکرد نخبگان در ایران نظریه پردازان بزرگی مانند «زونیس» مفهوم پردازی کرده اند که منتج به شناسایی ویژگی های رفتاری نخبگان سیاسی در ایران قبل انقلاب شده است. «زونیس» و دیگر نظریه پردازان معتقد هستند که الگوی حاکم بر نخبگان و رفتار سیاسی آنها دارای ویژگی های گونه متفرق یا عدم وفاقی مورد نظر هیگلی و برتون می باشد . در مدل متفرق که در بسیاری از دولت های ملی گذشته و حال مشاهده شده ویژگی هایی وجود دارد که خود پیامد هایی مانند بی ثباتی سیاسی و عدم توسعه سیاسی در جوامع در حال توسعه ی مانند ایران را به دنبال دارد. این الگوی رفتاری ریشه در فرهنگ و ساخت سیاسی و اجتماعی جامعه ایران دارد که باعث گردیده که جامعه سیاسی ایران هم در دوران قبل و هم بعد انقلاب از این امر رنج ببرد.
The current study aims to investigate the behavioral patterns of the political elite and their consequences on Iran’s political stability. A plethora of researchers have studied the significant role of the political elite and have examined their behavioral patterns within societies which portrays its importance in the field of political sociology. To this end, the school of elitism has been coined by scholars in political sociology in order to consider this field as vital in sociology in the generic sense of the word. With regard to the elite performance in Iran, a large number of researchers such as Zonis have theorized a variety of concepts which have led to the identification of the political elite behavioral patterns in Iran before Islamic Republic of Iran’s revolution. In line with Zonis’ viewpoints, many other theorists, also, hold that the behavioral pattern of the elite, specifically their political behavior, share features with Higley and Burton’s disperse or disconsensus theory. In their model, they argue that there are some features for the behavioral patterns of the elite which have led to the non-stability and lack of political development in the developing countries such as Iran as history have showed us. In particular, such behavioral patterns in Iran have rooted deeply in Iranian political, cultural, and social patterns in a way that Iranian political society has been afflicted with a non-developmental disease both before and after the Islamic Republic of Iran’s revolution.
خلاصه ماشینی:
علاوه بر تندروي هاي برخي از چهره هاي اصلاح طلب که باعث فرصـت سوزي هاي سياسي و اقتصادي گسترد ه اي در دوران رياست جمهوري خاتميگرديد موضع گيري و حرکت هاي مشکل ساز برخي چهره هاي اصولگرا نيز عاملي براي تشديد جناح بنـدي سياسـي در اين برهه زماني بود (جلائي پور، ١٣٩١: ٥٣-٥٥).
موضوع مهم در اکثر کشورهاي توسعه يافته اين است که نخبگان عمومـا بـه دنبـال منـافع ملي هستند و بويژه در تبليغات انتخاباتي به دنبال طرح و برنامه هاي هسـتند کـه منـافع ملـي را تامين ميکنند اما در جريان انتخابات رياست جمهوري سال ١٣٨٤ نخبگان به جـاي تمرکـز بـر برنامه هاي توسعه اي کانديد مورد نظر خود و ارزيابي نقاط مثبت و منفي اين برنامه ها بـه شـکلي غير اصولي وقت و نيرويشان را بر تخريب چهره ديگر کانديداها متمکز کردند و صرفا بـه دنبـال برجسته سازي نقاط ضعف آنان و برنامه هايشان بودند.
بررسي تحولات تبليغاتي انتخاباتي سال ١٣٨٤ و مطالب انعکاس يافتـه در رسـانه هـا نشـان دهنده اين موضوع است که کماکان ميان نخبگان سياسي در ايران در حـوزه فرهنـگ سياسـي شکاف وجود دارد و اين موضوع آن ها را در دو جناح مختلف قرار ميدهد که باعث ميشـود کـه هر کدام از نقطه نظرهاي فرهنگي خود به مسائل سياسي و اجتمـاعي بنگرنـد و آن هـا تحليـل کنند.
در کنـار تداوم اين ويژگيها در نخبگان عوامل ديگري مانند ناکارآمدي نهادهاي سياسي که خـود ريشـه در رفتار نخبگان دارد منجر به بروز تحولات بسياري در عرصـه سياسـي و اجتمـاعي جمهـوري اسلامي ايران بويژه در دهه اخير شده است .