چکیده:
غافلگیری نخبگان دانشگاهی و تحلیلگران سیاسی در انتخابات خرداد 76 ، تیر 84 و 24 خرداد 92 نشانگر ناکارآمد بودن ابزارهای تجزیه و تحلیل انتخابات در ایران می باشد. با توجه به اینکه تحلیل گران پدیده انتخابات از ابزارها و نظریههای مختلفی برای تجزیه و تحلیل انتخابات استفاده میکنند که از جمله آن میتوان به نظریههای جامعهشناسی سیاسی، توطئه، روانشناسی سیاسی، انتخاب عقلایی، تحلیل گفتمان اشاره کرد؛ اما به نظر میرسد با توجه به واقعیات سیاسی جامعه ایران و نوع خاص فرهنگ سیاسی مردم ایران باید از ترکیبی از روشهای اثباتگرایانه کمی و استفاده بیشتر از روشهای تفسیرگرایانه کیفی در تجزیه و تحلیل انتخابات استفاده کرد. از این رو برای انطباق ابزارها و نظریههای تجزیه و تحلیل بر واقعیات سیاسی ایران ابتدا از طریق پرسشنامه به جمع آوری واقعیات سیاسی جامعه ایران پرداخته خواهد شد و سپس با استفاده از آزمون های مختلف میزان اعتبار و معناداری این ابزارها و نظریهها مورد بررسی قرار خواهد گرفت. به نظر میرسد که هیچ کدام از این نظریهها نمیتوانند به تنهایی پدیده چند وجهی انتخابات را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند وفهم همدلانه و استفاده از روشهای کیفی بهتر میتواند ما را به فهم واقعیات سیاسی جامعه ایران در زمینه انتخابات رهنمون سازد.
The Confusion of academic elite and political analysts in the Elections in
Khordad 1376,Tir 1384 reveals the inefficiency in the analysis instrumentals
of election in Iran .Regarding the fact that the analysts of election phenomenon
apply various instruments and theories to analyses the election including
theories pertaining to Feminism , Plot , Psychology , Rational choice ,
Discourse etc , but it seem that reading the political realities in Iran and typical
kind of Iranian political culture some combination of instruments and theories
must be applied to analyze the election . So in order to conform the analysis
instruments and theories with Iran s political realities at first Iran s political
realities will be compiled through question , and then by applying various tests
the measure of validity and meaning fullness of these instruments and theories
will be stupid. It seems that none of these theories can analyses the multilateral
election phenomenon by themselves, and some combining can just help us
more effectively to understand Iran s political realities in the field of election.
خلاصه ماشینی:
دغدغه اصلي شروع مقاله اين بوده است که چرا نخبگان و دانشگاهيان ايران که از نظريه ها و رهيافت هاي مختلفي براي تجزيه و تحليل و پيش بيني انتخابات استفاده مي کنند، در انتخابات دوم خرداد ١٣٧٦ ، سوم تير ماه ١٣٨٤ و ٢٢ خرداد ٨٨ غافلگير شدند؟ براي پاسخ به اين سؤال ابتدا از منظر نظري ، نظريه ها و رهيافت هاي متنوعي را که انديشمندان علوم سياسي در تحليل انتخابات مورد استفاده قرار مي دهند مورد بررسي قرار مي دهيم و در ادامه به ميزان انطباق اين رهيافتها با واقعيات جامعه ايران بر اساس داده هاي آماري پرداخته مي شود.
(بديع ، ١٣٧٩: ٤٧-٤٥) نظريه جامعه شناختي سياسي بر اين مبنا قرار گرفته است که بين گرايش ها سياسي افراد در انتخابات ، شرايط اجتماعي و محيط ، رابطه مستقيمي وجود دارد (٢٤ :٢٠٠٢ ,Heywood) مرجع اصلي الگوي جامعه شناسانه تحليل رفتار انتخاباتي توسط جامعه شناس معروف ، پل لازاراسفلد و گروه تحقيقاتي وي در دانشگاه کلمبيا عرضه شده است .
(ايوبي ، ١٣٨٤: ٣٠) اثر جمعي ني ، وربا و پتروسيک تحت عنوان «تغيير عقيده راي دهنده امريکايي » را که در سال ١٩٧٩م به رشته تحرير درآمده است بايد از مهم ترين آثاري دانست که در آن مباني الگوهاي پيشين سخت مورد حمله قرار گرفته است و آنها در اين کتاب اعلام کردند که دوران تحليل هاي جامعه شناختي و رواني از رفتار راي دهنده به سر آمده است و راي دهنده امروز امريکا با راي دهنده سالهاي بعد از جنگ جهاني دوم تفاوتي بنيادين دارد، چرا که احزاب سياسي در عصر حاضر مشروعيت خود را از ٩٠ ◊ دست داده اند و با بحراني عميق مواجه اند.