چکیده:
تراکم از مباحث کلیدی مطالعات شهری و از مهمترین عناصر شناسایی فرم شهر است که پایش تغییرات آن در ترسیم وضعیت کالبدی-اجتماعی و تحلیل روند تحولات شهر اهمیت دارد. هدف پژوهش حاضر ارزیابی روند تغییرات و نحوۀ توزیع فضایی-زمانی شاخصهای تراکم شهری ارومیه طی سالهای 1375-1395 با استفاده از روشهای آماری است. جامعۀ آماری مناطق پنجگانۀ شهر ارومیه است. نتایج پژوهش نشاندهندۀ افزایش مقادیر همۀ شاخصهای مدنظر و ناهمگنی در توزیع است؛ بهطوریکه محدودۀ جنوبی شهر تراکم ساختمانی و سرانۀ زیربنای بالا و شمال شهر تراکم جمعیتی بالا و سرانۀ زیربنای پایینی دارد. ضریب موران شاخصها از الگوی تصادفی و پراکندگی به خوشهای حرکت کرده است. بیشترین تغییر نیز به سرانۀ خالص مسکونی با افزایش ضریب 04/0- در سال 1375 به 4/0 در سال 1395 مربوط است. ضریب گری نیز با کاهش و فشردگی همراه بوده است و بیشترین فشردگی در جمعیت، واحد مسکونی و زیربنا به میزان 28/1 تا 82/0 واحد و کمترین فشردگی در مساحت با کاهش 15/0 واحدی است. در ضریب ویلیامسون بیشترین نابرابری در مساحت، جمعیت تعداد خانوار و زیربناست و بقیۀ شاخصها توزیع متعادلتری دارند. آنتروپی متغیرهای مساحت با افزایش ضریب به 57/1 و 97/0 بیانگر الگوی پراکنش است. در تراکم مسکونی نیز FAR و تراکم ساختمانی با ضرایب کمتر از 5/0 نشاندهندۀ قطبیت و تعادلنداشتن در توزیع است. بهطورکلی با وجود متعادلشدن توزیع و حرکت شاخصها به سمت فشردگی محدود، شهر با افزایش نابرابری و توزیع قطبی در شاخصهای تراکم ساختمانی و سرانۀ زیربنا در منطقۀ 1 و 5 و شاخص جمعیتی در منطقۀ 2 مواجه است. تحول ساختار شهر در دهۀ گذشته نیز موجب قطبیترشدن ساختار فضایی شهر از نظر جمعیتی و ساختمانی و افزایش نابرابری شده است. همچنین منطقۀ 5 با بیشترین نابرابری در توزیع شاخصها مواجه بوده و نامتعادلتر است.
Density is one of the important issues in urban studies, and one of the most important city formation, and its monitoring is also important in the city developments analysis. this research purpose is descriptive – analytical, and is about changes and the spatial-temporal distribution evaluation of urban Density indices in urmia city(Area,population,Gross Residential and Net Residential Densiy, Building Densit, per capita , floor Area ), using data and statistical methods such as Moran , Gray ,Shannon Entropy and relative and Williamson coefficients and with Median ,Std. Deviation, Range ,Skewness, Kurtosis during 1996- 2016 .The results show that In the past 20 years in Urima city, values of all indices had increasing, and moving towards the limited compression by using the significant models, but inequality and lack of equivalence in most indicators distribution, and their distribution in city, and this is increasing inequality polar distribution explanation in the city. Consequently, Zones 1 and 2 are the most populated regions in the city, and the first one from the point of building density and infrastructure overhead, and the second from the point of net population density amongst the city's regions, the most inequality is the zone 5 because it was more unbalanced and has the most inequality in distribution.
خلاصه ماشینی:
از آنجا که تاکنون پژوهشي در زمينۀ رفتار و الگوهاي شاخص هاي تراکم شهري شهر اروميه صورت نگرفته و روند و الگوي غالب آن ها در کل شهر و مناطق آن مشخص نيست ، موضوع پرسش اصلي پژوهش نيز همين است ؛ بنابراين در مطالعۀ حاضر، ابتدا با بيان ويژگي شاخص هاي مؤثر بر تراکم شهري اروميه و تحليل روند تغييرات با داده هاي آماري در سال هاي ١٣٧٥-١٣٩٥ رفتار آن ها با يکديگر و در ميان مناطق پنج گانه و کل شهر بررسي شده و سپس ارزيابي الگوهاي غالب تجمع يا پراکنش و نحوة توزيع متعادل يا نابرابر شاخص ها ميان مناطق شهر با مدل هاي کمي صورت گرفته است تا ديد روشني از موضوع حاصل شود.
نوسان کشيدگي به صورت کاهش و افزايش آن نيز نشان دهندة نبود تعادل و تمرکز داده ها حول مد (افزايش تعداد داده هاي کوچک تر از ميانگين ) است ؛ از اين رو در دورة مدنظر تا حدودي پراکندگي داده هاي مناطق در شاخص تراکم ناخالص هم گن تر شده است ، اما قضاوت دربارة هم گن ترشدن پخشايش جمعيت و تراکم ساختماني در سطح شهر نيازمند تأمل بيشتري است که در ادامه بدان پرداخته مي شود (شکل ٣).
با بررسي ضرايب ويليامسون براي کل شهر اروميه طي سه دوره (جدول ١٤ و نمودار ٣) تنها شاخص تراکم خالص مسکوني ، ضريب سطح زيربنا (FAR) و تراکم ساختماني با کاهش ضريب مواجه بوده که نشان دهندة توزيع بهتر و متعادل تر در شهر از دوره هاي قبل است .