چکیده:
در میان عوامل درونی ایجاد نارضایتیهای کارگران از شرکت نفت انگلیس و ایران، موضوع تأمین مسکن نقش مهمی داشته است؛ زیرا علاوه بر تأمین سرپناه، هویت کارکنان شرکت و خانوادۀ آنها را نیز تشکیل میداد. با وجود این، نقش آن نسبت به سایر عوامل شغلی و معیشتی در طول زمان فعالیت شرکت نفت، مورد پژوهش مستقل قرار نگرفته است. بر همین اساس، در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از مطالعات کتابخانهای و اسناد بایگانیها تلاش شده است تا جایگاه سیاستهای تأمین مسکن کارگران ایرانی شرکت، نسبت به سایر عوامل نارضایتی و اهمیت آن در زمانهای مختلف تبیین شود. نتایج پژوهش نشان داد که از زمان اکتشاف نفت تا اصلاح قرارداد دارسی در سال 1312ش، موضوع مسکن نقش مهمی در ایجاد نارضایتی کارگران نداشته است، اما پس از سال 1312 و بهویژه با پایان یافتن سلطنت رضاشاه و همچنین افزایش کارگران طی جنگ جهانی دوم، تأمین مسکن اصلیترین عامل نارضایتی کارگران بود که باعث اعتصابهای گسترده در سال 1325 و تغییر در سیاستهای شرکت به سمت تولید انبوه مسکن و برآوردن خواستۀ آنها شد. البته با ادامۀ اعتصابها و همچنین ملی شدن صنعت نفت، فرصت کافی برای اجرای این برنامهها باقی نماند.
The issue of housing has always played an important role among the internal factors contributing to the dissatisfaction of the workers of Anglo-Iranian Oil Company (AIOC) and the strikes held by them, because providing housing meant providing a shelter and giving identity to workers and their families. However, the role of housing issue in comparison with other occupational and welfare factors that affected AIOC during its operation has not been studied independently. Therefore, the present study has adopted a descriptive-analytical method and benefited from library-based and archival research to determine the role and importance of housing policies in various periods compared to other factors that resulted in dissatisfaction among the Iranian workers of AIOC. The Results showed that since the discovery of oil in Iran until the amendment of the D’Arcy agreement in 1933, the housing issue had not played any significant role in the dissatisfaction of workers, while it had become the main factor in this regard after 1933, especially after the end of Reza Shah’s rule and the rise in the number of the company’s workers during the second world war. The strikes held by the workers in 1946 made AIOC to change its policies and move toward mass production and satisfying the needs of its workers, but the company did not have enough time to implement its programs as the strikes continued and the Iranian oil was nationalized.
خلاصه ماشینی:
البته این موضـوع بـه سـان مـسئله ای مـوازی در کنـار سـایر مسائل ، مورد توصیف قرار گرفته و اهمیـت نقـش آن نـسبت بـه مقـولات دیگـر، تـاکنون در پژوهشی مستقل به خوبی تبیین نشده است ؛ زیرا به نظر می رسد در قیـاس بـا شـرایط موجـود شغلی و رفاهی در سایر مناطق خوزستان در طول زمان فعالیت شرکت نفت انگلـیس و ایـران ، برای بسیاری از خواسته های اعتراضی کارگران همتای مناسب تر -حتی هم تراز- و قابـل توجـه شغلی دیگری وجود نداشته و نیز علاوه بر آن ، در کوتاه مدت و با تصمیمات مقتضی قابل حـل بوده است ؛ چنان که در برخی اعتصابات و یا توافقنامه ها، موضوع افزایش دستمزد و یا اسـتفادۀ کارگران از خدمات بهداشتی و فروشگاه های شرکت و غیره به سرعت بـه اجـرا درآمـده بـود.
Anglo Iranian Oil Company سوال اساسی پاسخ داده شود که : سیاست هـای تـأمین مـسکن کـارگران ایرانـی شـرکت نفـت انگلیس و ایران ، در میان سایر عوامل درونی نارضایتی ها در طول سـال هـای فعالیـت شـرکت ، دارای چه جایگاهی بوده است ؟ براساس فرضیۀ پژوهش ، به نظر می رسد علاوه بر عدم تمایـل شرکت به تولید انبوه مسکن با توجیه توجه به کیفیت (کرینسون ، ١٣٨٥)، زمان بر بـودن فراینـد برنامه ریزی تا اجرای آن و عدم پاسخگویی به یکی از اساسی تـرین نیازهـای کـارگران ایرانـی ، مسکن را به عامل اصلی و واقعی نارضایتی های آنها تبـدیل کـرد و بـا وجـود تغییـری کـه در رویکرد شرکت برای تأمین فراگیرتر مسکن کارگران و جلب رضایت آنان در سال های منتهـی به ملی شدن صنعت نفت به چشم می خورد، فرصت کافی برای انجام آن وجود نداشته اسـت .