چکیده:
پیکرنگاری روی پارچهها از دوران گذشته تا اوایل صفوی در ایران به انحاء گوناگون رواج داشت و در زمان شاه عباس به اوج رسید و در مکتب اول قاجار به شیوه صفویان ادامه یافت. نقش انسانی به صورت کالبدی رسمی یا غیررسمی روی پارچه نقش بسته و تأثیرات نقوش روی پارچه و سایر هنرها در شیوه اجرا و مضمون مشهود است. تغییرات نقشپردازی در نوع چهرهپردازی به صورت آرمانی و غیرآرمانی و در شکل اندامی پیکرههای منقوش بر پارچهها با شیوه ترسیم شکل کلی اندام بنا بر زیباشناسی زمانه و نوع لباس رایج عصر و ترکیب فیگور بسته به قراردادها مشاهده میشود. نتایج گواه آن است که عوامل فرهنگی مؤثر شامل عوامل داخلی (دین و تأثیر نگارگری و ادبیات) و عوامل خارجی (حضور سیاحان، تأثیرات فلسفه غربی، تأثیر هنرمندان دیگر کشورها و حمایتهای درباری) است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی است و بنابر اسناد معتبر تاریخی به ارزیابی و تطبیق دادهها پرداخته شده است. روش گردآوری اطلاعات، اسنادی (مکتوب و تصویری در موزهها) است.
Iconography on fabrics has spread from the early Safavi period in Iran in different ways and upgraded at the time of Shah Abbas in this time and First Qajar style continues in the tradition of Safavi period. Human role for formal or informal physical role depending on fabric and the effects of the motifs on textiles and other arts can be seen in procedure and content. Changes in the type of play portrait (ideal or non-ideal portrait) and body shape (overall shape of the body draws on contemporary aesthetics and common wear and age composition of the figure, depending on the contract) is observed. The results evidence that cultural factors influence is the internal factors (religion and the influence of painting and literature) and external factors (the presence of tourists, the effects of Western philosophy, artists influence other countries and support the court). The research method is descriptive and based on authentic historical documents and data matching has been assessed. The data are documents that written and pictorial in museums.
خلاصه ماشینی:
چکيده پيکرنگاري روي پارچه ها از دوران گذشته تا اوايل صفوي در ايران به انحاء گوناگون رواج داشت و در زمان شاه عباس به اوج رسيد و در مکتب اول قاجار به شيوه صفويان ادامه يافت .
پارچه هاي ايراني، عصر صفوي و دوره قاجار، نقشمايه هاي انساني، عوامل فرهنگي مقدمه پيکرنگاريهاي موجود بر پارچه هاي ايراني از دوران پيش از عصر صفوي قابل بازبيني است اما در عصر شاه عباس صفوي به اوج ميرسد و در مکتب اول قاجار به شيوه صفويان ادامه مييابد.
همچنين تغييرات نقوش در نوع چهره پردازي به صورت آرماني و غيرآرماني و در شکل اندامي پيکره هاي منقوش بر پارچه ها با شيوه ترسيم شکل کلي اندام بنا بر زيباشناسي زمانه و نوع لباس رايج عصر و ترکيب فيگور بسته به قراردادها مشاهده ميشود.
در اين پژوهش با درک دگرگوني ايجاد شده در نقشمايه هاي انساني پارچه هاي عصر صفوي و اول قاجار، کيفيت آنها بر اساس شرايط موجود در جامعه و دلايل فرهنگي مؤثر بر تغييرات آن نقوش تبيين ميشود.
به طورکل مطالبي که در خصوص پارچه بافي نگاشته شده عموما بخش کوچکي از هنر اسلامي است و بيشتر به معرفي و شرح کلي پارچه بافي پرداخته اند: کتاب تاريخ صنايع ايران بعد از اسلام ، زکي محمدحسن (١٣٦٣) به هنرهاي ايراني در دوره ها گوناگون پرداخته و تنها ويژگيهاي بارز هر گروه بيان شده است .
در اين دوران تأثيرات غرب همچنان ادامه داشت و مسير فرنگينگاري که در صفوي شروع شده بود توسط هنرمنداني چون محمدزمان و معين مصور رشد پيدا کرده و با آميزش با انديشه هاي جديد، بر هنر قاجار تأثير گذاشت (مهاجر، ١٣٨٤: ٤١).