خلاصه ماشینی:
به اعتقاد آلِربک، علت اصلیِ شكلگيری جنبشهای دانشجویی، شورشی بودن ذاتی جوانان نیست، بلکه شرایط ساختاری-اجتماعی دانشجوها است که برخلاف وضعیت اعضای سایر گروههای اجتماعی، موجب رهایی بیشتر آنها از قیدوبندهای شغلی و خانوادگی ميشود و دست آنها را برای کنشگری در جهت تحقق آرمانهای اخلاقی باز ميگذارد.
جنبش کوردوبا که دانشجویان آرژانتینی در سال 1918 به راه انداختند و منبع الهام کنشگری دانشجوییِ آمریکای لاتین بود، استقلال دانشگاه و رهایی آن از کنترل دولتی را افزایش داد، موجب مشارکت دموکراتیک دانشجوها، دانشآموختهها و کارکنان دانشگاه در ادارة آن، انجام پژوهش در زمينة اصلاحات اجتماعی و تلاش برای تحقق آنها شد.
ما با نظر به این ملاحظات و انتقادها، جنبشهای دانشجویی را تلاشِ کمابیش سامانیافته از سوی شمار زیادی دانشجو برای ایجاد تغییر یا ممانعت از آن در هر یک از حوزههای زیر تعریف ميكنيم: خطمشيها، مقامات نهادی، ساختار اجتماعی (نهادها)، یا وجوه فرهنگی جامعه که ناظر بر كنشهای جمعیِ نهادی یا غیرنهادی، یا توامان هر دوی آنها است.
اما اگر اعتقاد بر این باشد که نظام سیاسیِ موجود ميتواند در برابر قدرت خارجیِ سلطهجو بایستد، تهدید اقتصادی یا نظامی از سوی آن ممکن است سبب دفاع از نظام فعلی شود و احتمال شكلگيری جنبش دانشجویی انقلابی ساختاری را کاهش دهد.
اکثراً جنبشهای دانشجویی انقلابی اجتماعی، هنگامی شکل ميگيرند که شرایط برانگیزانندة جنبش دانشجوییِ اعتراضی، ماهیت نهادی و نیز فرهنگی (به عبارتی دیگر، الگوی سرکوب یا تبعیض نظاممند با ريشههای فرهنگی) داشته باشد.
M. Lipset (Ed) Student Politics, pp.