چکیده:
هدف از این پژوهش شناسایی و اولویتبندی موانع توسعه شرکتهای زایشی دانشگاهی با روش ترکیبی (طرح آشیانهای) در استان کرمانشاه بود. در مرحله کیفی با استفاده از نظریه برخاسته از داده، با نمونه 13 نفری شامل مدیران شرکتهای زایشی دانشگاهی و افراد متخصص در استان کرمانشاه و با استفاده از مصاحبههای عمیق نیمهساختارمند، دادهها گردآوری و نتایج بهدست آمده و مدل مستخرج از طریق نمونهای متشکل از 100 کارشناس ارزیابی شد تا اعتبار درونی پژوهش افزایش یابد. نتیجه این بخش به حذف برخی از مفاهیم و تغییر در گروهبندی برخی دیگر منجر شد. با استفاده از رویکرد ساختی چارمز، به ترتیب اولویت، 9 مقوله به عنوان موانع توسعه شرکتهای زایشی دانشگاهی شناسایی شدند. مهمترین موانع مطرح شده شامل ضعف در تدوین برنامه بازاریابی و توسعه بازار، کمبود سرمایهگذاری و منابع مالی، ضعف در زیرساختها و بسترهای قانونی و حمایتی، نبود حمایت کافی از سوی گروههای پشتیبان، ضعیف بودن کار تیمی و مدیریتی، برآوردهای اقتصادی اشتباه، ناهماهنگی با تغییرات فناوری، ضعف در ویژگیهای شخصیتی کارآفرینانه و ضعف در خدمات مشاورهای و آموزشی بود. درنهایت، راهکارهایی برای رفع یا اصلاح موانع پیشنهاد شد.
The purpose of this research was to identify and prioritize the barriers to the development of academics’ spin-off companies by using a mixed method in Kermanshah province. In the qualitative stage, using a grounded theory, a sample of 13 people consisting of managers of the academics’ spin-off companies and Kermanshah specialists. Data were gathered through semi-structured interviews. To increase the internal validity of the research, the results and the extracted model, were evaluated through a sample of 100 experts. The result of this section has led to the elimination of some concepts and changes in the classification of others. Using Charmaz's constructive approach, the research results identified and prioritized nine barriers in development of academics’ spin-off companies. The most important barriers included weaknesses in marketing plan and market development, lack of investment and financial resources, weaknesses in infrastructure and legal and support infrastructure, lack of adequate support from support groups, teamwork and management weaknesses, miscalculating economic estimates, inconsistencies with technological changes, weakness in entrepreneurial personality traits, and weakness of consulting and training services. Finally, solutions were proposed for elimination and correction of barriers.
خلاصه ماشینی:
بر اين اساس و به منظور توسعه کارآفريني در دانشگاه ها، در چند دهه اخير دو موج مهم در فرايند تجاري سازي شناسايي شد: اولين موج که در اوايل دهه ١٩٨٠ آغاز شد، به تأسيس پارک هاي علمي سنتي مربوط مي شود که اغلب با هدف جذب شرکت هاي پيشرفته صورت مي گرفت ؛ موج دوم که در نيمه دوم دهه ١٩٩٠ برپا شد، بر ايجاد شرکت هاي زايشي دانشگاهي ٤ و واگذاري امتياز بهره برداري از دارايي هاي فکري دانشــگاه و درگيري بيشــتر دانشــجويان در فعاليت هاي تجاري ســازي تمرکز داشــت ,Rasmussen) (٢٠٠٦ ,Gulbrandsen &Moen .
بنابراين ، توســعه شرکت هاي زايشي دانشگاهي از مهم ترين روش هاي تجاري سازي دستاوردهاي پژوهشي است ؛ اين امر از سويي ، به صورت ملموس نشان دهنده آثار اقتصادي - اجتماعي فعاليت هاي پژوهش و فناوري است و از ســوي ديگر، براي دانشــگاه ها و مؤســســات پژوهشــي درآمدهاي دايمي به همراه دارد & Paula) (٢٠١٥ ,Guilherme.
متأسفانه ، در کشور ما به سبب اولويت ندادن به عملکرد شرکت هاي زايشي در دانشگاه و صنعت ، چالش هايي نظير تجاري نبودن نتايج پژوهش هاي دانشگاهي ، ضعف بازار، عملکرد نامناسب بخش خصوصي ، نبود زنجيره پژوهش ، فناوري و توسعه و تغييرات فناوري در سطح ملي (٢٠١٤ ,Enayati &Hafezian, Salehi ) ايجاد شده است و اين عوامل سبب شده اند که اغلب شرکت هاي زايشي از عوامل حياتي براي موفقيت کسب وکار خود بهره مند نباشند.