چکیده:
تلقی خیراندیشانه از لذتهای سیریناپذیر و سعادتانگاری آنها از یک سو، و لذّتستیزی بهعنوان تنها راه رسیدن به سعادت از سویی دیگر، همواره دو سویه بحثبرانگیز از تعاطی آدمیان با لذّت بوده است. در جستوجوی پاسخ به این مسئله که سهم لذّت در فضیلت و سعادت انسان چیست، این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به بررسی ماهیت و جایگاه لذّت و ارتباط آن با فضیلت و سعادت از منظر سنکای رواقی و امام خمینی پرداخته است. سنکا باور دارد ارزش و خیر فینفسه تنها در فضیلت است و سعادت، فضیلت معرفت به ماهیت واقعی اشیا و خارج از اراده بودن رخدادها و عمل بر وفق این بینش و رضایت حاصل از آن است. امام خمینی نیز خیر را در رسیدن به سعادت حاصل از فضایل عقلانی و الهیاتی میداند. هر دو متفکر با توجه به لذتگرایی روانشناختی دو راه متفاوت پیمودهاند: سنکا با موضعی ضد لذتگرایانه، آن را اساسا مذموم میداند که حتی از خیر اندکش نیز باید چشم پوشید؛ ولی نظریه شبهلذتگرایانۀ امام حتی فضیلت را نیز از منظر لذّت عقلانی حاصل تبیین کرده است. یافتههای این پژوهش نشان داد هیچ یک از دو دیدگاه با وجود ارزشانگاری فضیلت نتوانسته است بهطورکلی نقش لذّت را انکار کند و حتی در دیدگاه امام، به ارزش ابزاری آن بسیار توجه شده است و رواقیان نیز به ضرورت امیال موثر در صیانت ذات اعتراف کردهاند و به نحو متناقضی حتی نتیجۀ فضیلتمندی را آرامش خاطری دانستهاند که خود به مفهوم لذّت بسیار نزدیک است.
A benevolent conception of insatiable pleasures as instances of happiness, on the one hand, and anti-hedonism as the only way of happiness, on the other, have always been two controversial sides of human interactions with pleasure. In pursuit of an answer to the question of the role played by pleasures in human virtue and happiness, this research deals with the nature and place of pleasure and its relation with virtue and happiness in the view of Seneca the Stoic and Imam Khomeini. Seneca believes value and goo in themselves can only be found in virtue, and happiness consists in the virtue of knowing the true nature of things, of the fact that events are outside of the scope of our wills, and then acting upon this insight and the satisfaction thus obtained. Imam Khomeini sees the good to consist in happiness resulting from rational and theological virtues. Both intellectuals considered psychological hedonism, but they went on different paths: Seneca adopts an anti-hedonistic position, taking pleasure-seeking to be fundamentally blameworthy, such that even the little good in it should be condoned but Imam Khomeini’s semi-hedonistic theory accounts for virtue in terms of the resulting rational pleasure. In this research, we find that neither of the two views can totally reject the role of pleasure, although they both consider virtue as a value. The instrumental value of pleasure has been extensively noticed, and Stoics have also admitted the necessity of desires affecting self-protection, and have paradoxically claimed that the result of achieving virtues is the peace of mind, which is very close to the notion of pleasure.
خلاصه ماشینی:
مقدمه همه آدمیان در پی ایجاد بیشترین خیر برای خود هستند؛ ولی پرسش مهم آن است که خیر چیست و چه نسبتی با لذّت دارد؟ اگر لذتگرایی روانشناختی بهعنوان مبنایی در وجود انسان، او را به سوی لذت رهنمون میشود، آن لذّت چیست و چه نسبتی با خیر دارد؟ پرسشهای مهم دیگری نیز در مورد ارتباط میان لذّت و فضیلت و سعادتمندی شکل میگیرد: آیا لذّت مانع فضیلتمندی است یا لذّت میتواند بهمثابه عامل لازم فضیلتمندی و سعادتجویی قرار بگیرد؟ اساساً لذّت چه نقشی در فضیلتمندی انسان دارد؟ و چه ارتباطی میان لذّت و فضیلت و سعادت وجود دارد؟ «لذت» در لغت به معنای چیزی است که مورد درخواست و اشتهای نفس میباشد و نقیض آن را «الم» یا «درد» گویند (ابن منظور، 1414ق: ص507).
این بدان معناست که میل طبیعی یا همان الگویی که عامه مردم برای خوشبختی و رضایت دارند، فاقد ارزش درونی است و تنها ظاهر فریبندهای دارد و درنتیجه الزاماً به سعادت آدمی نمیانجامد؛ به همین دلیل، انسان باید شیوهای را دنبال کند که او را به رضایت حقیقی برساند که همان گریز از لذّت ظاهری و پیگیری فضیلت است.
سنکا نیز به رغم باور به لذتگرایی روانشناختی، لذّت طلبی را مردود میداند و در حد ضرورت و برای صیانت از ذات تجویز میکند، ولی چون این مقدار در حیوانات نیز وجود دارد و تأمینکننده سعادت نیست، او میل حقیقی انسان را به سمت فضیلت میداند که از مانایی و منزلت برخوردار است؛ همانکه خیر فینفسه است و قواعد آن بر طبق قانون طبیعی عقل بهمثابه امانت الهی مشخص میگردد.