چکیده:
جهانی شدن از جمله مسائل مهمی است که در پرتو تعاملات فراملی و فراناحیهای و پیشرفت روزافزون تکنولوژی و ارتباطات، کشورهای در حال توسعه را به چالش جدی کشانده است. این تغییر و تحولات، عرصههای گوناگون فرهنگ، سیاست و اقتصاد کشورهای جهان را در بر گرفته است. بخشی از این فرایندها، اجتماعی است که در طی آن قید و بندهای جغرافیایی، که بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده است، از بین میرود و انسانها به طور فزاینده از کاهش این قید و بندها آگاه میشوند. فرهنگها باید به ارزیابی خود بپردازند که چه انعکاسی از تمدن خود در جهت شناخت فرایندهای بینالمللی دارند. در این راستا، ایران نیز به عنوان یک واحد جغرافیایی- سیاسی در منطقه خاورمیانه که به صورت یک هسته قوی فرهنگی از لحاظ تاریخی، سیاسی و فرهنگی عمل میکند، از تحولات جهانی شدن بی تاثیر نمیتواند باشد. ایران دارای فرهنگ دیرینهای است؛ فرهنگی که به سختی میتوان سیستمی فراگیرتر، وحدت بخشتر و انعطافپذیرتر از آن را از لحاظ ارزشها و ایدهآلها جستجو کرد. ایران با توجه به موقعیت راهبردی منطقهای و ظرفیتهای فرهنگی– اسلامی، توان و گنجایش ورود فعال در عرصه بینالملل را داراست. از طرفی دیگر، ایران به عنوان یک کانون اصلی فرهنگی در خاورمیانه و آسیای مرکزی مطرح است که با هستههای فرهنگی موجود در کشورهای مجاور، تجانس و نزدیکی فرهنگی زیادی دارد. در داخل کشور هم وجود هستههای فرهنگی بومی تا حد زیادی در داخل استانها سازماندهی شده اند. البته در اغلب موارد گستره فضایی آنها به بیرون از مرزهای سیاسی کشور کشیده شده است. این امر قابلیتهای فرهنگی بومی و منطقهایی ایران را مضاعف کرده است که در صورت برنامهریزی صحیح، دستاوردهای وسیع سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را نصیب کشور خواهد نمود.
این پژوهش از طریق منابع کتابخانهای و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و در پی شناخت و توضیح پتانسیلهای بومی و منطقهایی ایران فرهنگی از دیدگاه جغرافیای سیاسی است. همچنین کدهای مناسبی را برای برنامهریزی در این راستا ارائه میکند.